تحمش (اِ تِ) برافروختن از خشم. (منتهی الارب). برافروختن از خشم و غضب. (ناظم الاطباء). خشمگین شدن. (شرح قاموس) (اقرب الموارد) (قطر المحیط) ادامه... برافروختن از خشم. (منتهی الارب). برافروختن از خشم و غضب. (ناظم الاطباء). خشمگین شدن. (شرح قاموس) (اقرب الموارد) (قطر المحیط) لغت نامه دهخدا