حلم نمودن بی حلم. (زوزنی) (آنندراج). حلم نمودن از خود که نباشد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). خواب جعل کردن. (ناظم الاطباء)
حلم نمودن بی حلم. (زوزنی) (آنندراج). حلم نمودن از خود که نباشد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). خواب جعل کردن. (ناظم الاطباء)
بهم (با هم) به حاکم شدن. (زوزنی). با خصم نزدیک حاکم شدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). نزدیک حاکم شدن. (آنندراج). ترافع
بهم (با هم) به حاکم شدن. (زوزنی). با خصم نزدیک حاکم شدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). نزدیک حاکم شدن. (آنندراج). ترافع
یوم التحالق، و یوم تحلاق اللمم نیز گویندو جنگ مزبور را از این رو بدین نام خوانند که یکی از دو گروه سرهای خویش را تراشیدند تا نشانۀ میان ایشان باشد و آن جنگ میان بکر و تغلب روی داد. (از مجمع الامثال میدانی ص 746). و رجوع به تحلاق و یوم شود
یوم الَتحالق، و یوم تحلاق اللمم نیز گویندو جنگ مزبور را از این رو بدین نام خوانند که یکی از دو گروه سرهای خویش را تراشیدند تا نشانۀ میان ایشان باشد و آن جنگ میان بکر و تغلب روی داد. (از مجمع الامثال میدانی ص 746). و رجوع به تحلاق و یوم شود