- تجویز
- رواداری
معنی تجویز - جستجوی لغت در جدول جو
- تجویز
- روا داشتن، جایز بودن
- تجویز
- جایز دانستن، جایز شمردن، اجازه دادن، روا دانستن، روا داشتن
- تجویز ((تَ))
- روا شمردن، روا کردن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ساز و برگ
کم کردن، تقلیل
بسیج دانش آن خوبتر ز بهر بسیج - که بدانی که می ندانی هیچ (سنایی) راهرو را بسیج ره شرط است - ناقه راندن ز بیمگه شرط است (نظامی) ساختن آراستن آماده کردن (جهاز عروس لشکر مسافر و غیره)، بسیج کردن (لشکرها) بسیجیدن (سپاهیان)،جمع تجهیزات یاتجهیز عساکر. بسیج کردن لشکرها
جمع کردن
تهی کردن
سعی کردن، ملول شدن
نیکخوانی شمرده خوانی نیکو کردن سره کردن، نیک گفتن، علم نیکو تلفظ کردن حروف و کلمات قرآن
گریبان دوختن: بر پیراهن بریک نهادن: برجامه (بریک جیب)
نوردیدن، برکندن، تیز رفتن
فن درست ادا کردن حروف و کلمات در تلاوت قرآن، درست ادا کردن حروف و کلمات مانند تلفظ فصحای عرب، نیکو کردن، سره کردن، کاری را نیک کردن
مجهز کردن، آماده کردن اسباب کاری مانند ساز و برگ لشکر
جوف و درون چیزی
تحمل کردن، چشم پوشی
آسان گرفتن، تحمل کردن، چشم پوشی کردن
((تَ جَ وُّ))
فرهنگ فارسی معین
آسان گرفتن، آسان فراگرفتن، عفو کردن (گناه را)، سخنی به مجاز گفتن، سبک گزاردن (نماز را)، جمع تجوزات
جمع تجویز
Prescriptively
предписывающе
vorschreibend
нормативно
normatywnie
prescritivamente
prescrittivamente
prescriptivamente
de manière prescriptive
voorschrijvend
อย่างเคร่งครัด