جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با تجویزی

تجویز

تجویز
جایز دانستن، جایز شمردن، اجازه دادن، روا دانستن، روا داشتن
تجویز
فرهنگ فارسی عمید

تجویز

تجویز
روا داشتن. (تاج المصادر بیهقی) (دهار) (زوزنی) (آنندراج). روا داشتن رای کسی را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). انفاذ. (اقرب الموارد) (قطرالمحیط) ، روا داشتن امری را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). روا کردن و گذراندن و مجاز قراردادن امری. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). رواداشتن و جایز گردانیدن. (فرهنگ نظام) ، روا دیدن حکمی. (از قطر المحیط) (از اقرب الموارد) ، آب دادن شتران خود را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از قطر المحیط) ، کشیدن شتران را یکان یکان. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) ، روا گردانیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). روان یا رایج قرار دادن دراهم را. (از قطر المحیط) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

تاجریزی

تاجریزی
گیاهی است از تیره بادنجانیان که علفی است و بعض گونه هایش بصورت درختچه اند. برگهای آن پهن و گلهایش منظم و گل آذینش گرزن است. میوه اش سته میباشد انگور روباه عنب الثعلب
فرهنگ لغت هوشیار