جدول جو
جدول جو

معنی تحویز

تحویز
(اِ)
اشتربه آب بردن. (تاج المصادر بیهقی). به نرمی و سبکی راندن اشتران را سوی آب. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) :حوّز الابل تحویزاً، وجهها الی الماء لیلهالحوز. (اقرب الموارد) (قطر المحیط) ، در حوزۀچیزی آوردن چیزی را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا