معنی تبزیر - جستجوی لغت در جدول جو

تبزیر

لغت نامه دهخدا

تنزیر

کم کردن، کم کردن بخشش و عطا

فرهنگ فارسی عمید

تبشیر

بشارت دادن، مژده دادن

فرهنگ فارسی عمید

تبصیر

بینا کردن

فرهنگ فارسی عمید

تعزیر

نکوهش کردن، ملامت و سرزنش کردن، ادب کردن، چوب زدن

فرهنگ فارسی عمید

تبخیر

تغییر حالت جسم مایع به بخار در اثر حرارت

فرهنگ فارسی عمید

تبذیر

زیاد و بیهوده خرج کردن، اسراف

فرهنگ فارسی عمید

تبزیز

برون آوردن

فرهنگ لغت هوشیار

تبزیغ

نشتر زدن و حجامتگر و بیطار

فرهنگ لغت هوشیار

تزبیر

نوشتن

فرهنگ لغت هوشیار

تبزیج

آراستن و زینت دادن

فرهنگ لغت هوشیار

ترزیر

کارکرد آسان کار به دلخواه، پرداز (صیقل صیقل زدن)

فرهنگ لغت هوشیار

تعزیر

نکوهیدن، ملامت کردن

فرهنگ لغت هوشیار

تنزیر

کم کردن

فرهنگ لغت هوشیار

تخزیر

تنگ کردن

فرهنگ لغت هوشیار

تبشیر

مژده دادن

فرهنگ لغت هوشیار

تبصیر

بینا کردن

فرهنگ لغت هوشیار

تبظیر

ختنه کردن، تبظیر زن

فرهنگ لغت هوشیار

تبکیر

به هنگام به نماز رسیدن، پگاه برخاستن زود بر خاستن پگاه خاستن

فرهنگ لغت هوشیار

تبخیر

بخور کردن به چیزی، بخار شدن، تغییر حالت از مایع به بخار

فرهنگ لغت هوشیار

تبذیر

پراکندن، باد دستی ریخت و پاش، فراخر فتاری -1 پراکندن پریشان ساختن، باد دست بودن دست بباد بودن، فراخ روی فراخ رفتاری، جمع تبذیرات

فرهنگ لغت هوشیار

تبزعر

بدخلقی نمودن

فرهنگ لغت هوشیار

تنزیر

((تَ))

کاستن، کم گردانیدن

فرهنگ فارسی معین

تعزیر

((تَ))

گوشمالی دادن، ادب کردن

فرهنگ فارسی معین

تبکیر

((تَ))

زود برخاستن، پگاه برخاستن

فرهنگ فارسی معین

تبخیر

((تَ))

بخار کردن، بخور دادن

فرهنگ فارسی معین

تبذیر

((تَ))

پراکندن، زیاد خرج کردن

فرهنگ فارسی معین

تبشیر

((تَ))

بشارت دادن، مژده آوردن

فرهنگ فارسی معین

تبصیر

((تَ))

بینا کردن، شناسا گردانیدن

فرهنگ فارسی معین

تبخیر

Evaporation, Vaporization

دیکشنری فارسی به انگلیسی

تبخیر

испарение

دیکشنری فارسی به روسی

تبخیر

Verdunstung, Verdampfung

دیکشنری فارسی به آلمانی

تبخیر

випаровування

دیکشنری فارسی به اوکراینی

تبخیر

parowanie, odparowanie

دیکشنری فارسی به لهستانی

تبخیر

蒸发

دیکشنری فارسی به چینی

معنی تبزیر - جستجوی لغت در جدول جو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما