جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با تبکیر

تبکیر

تبکیر
به هنگام به نماز رسیدن، پگاه برخاستن زود بر خاستن پگاه خاستن
تبکیر
فرهنگ لغت هوشیار

تبکیر

تبکیر
بامداد کردن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی) ، پیش آمدن. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). پیش شدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، گزاردن نمازگزار نماز را اول وقت آن. (از اقرب الموارد) (قطر المحیط). آمدن نماز را در اول وقت آن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، بامداد رفتن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی) ، بامداد آمدن بر کسی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). آمدن کسی را بامداد. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، شتاب کردن بسوی کسی هر وقت که باشد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، پگاه خیزانیدن کسی را بر یاران او. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

تکبیر

تکبیر
بزرگ گردانیدن چیزیرا، الله اکبر گفتن، به بزرگی یاد کردن خدا را
تکبیر
فرهنگ لغت هوشیار

تنکیر

تنکیر
ناشناساندن، ناشناخته کردن در دستور نام را به ناشناخته دگر کردن -1 مجهول کردن ناشناس ساختن، نکره ساختن اسم، جمع تنکیرات
فرهنگ لغت هوشیار