جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با تبذیر

تبذیر

تبذیر
پراکندن، باد دستی ریخت و پاش، فراخر فتاری -1 پراکندن پریشان ساختن، باد دست بودن دست بباد بودن، فراخ روی فراخ رفتاری، جمع تبذیرات
فرهنگ لغت هوشیار

تبذیر

تبذیر
پراکندن مال به اسراف. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). مال به اسراف نفقه کردن. (تاج المصادر بیهقی) (دهار). مال بسیار نفقه کردن. (ترجمان علامۀ جرجانی). بی اندازه خرج کردن. (غیاث اللغات) (آنندراج). هو تفریق المال علی وجه الاسراف. (تعریفات). باددستی. گزاف خرجی. ولخرجی:
باز خانان خام طَمْع کنند
مال میراث یافته تبذیر.
خاقانی (دیوان چ عبدالرسولی ص 641).
، تبذیر زمین، کاشتن آن را. (از قطر المحیط) (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). کاشتن زمین را. (آنندراج) ، تبذیر فلان، خراب کردن آن. (از اقرب الموارد) ، پراکنده کردن. (غیاث اللغات) (آنندراج) (فرهنگ نظام). پراکنده و پریشان کردن چیزی. (ناظم الاطباء) ، فاش کردن راز. (آنندراج) (ناظم الاطباء). فاش نمودن. (فرهنگ نظام) ، آزمودن. (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، پدید آمدن گیاه از زمین. (غیاث اللغات) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

تبذیر

تبذیر
اتلاف، اسراف، بیهوده خرجی، پراکندن، تفریط، زیاده روی، فراخ دستی، گشاده بازی، ولخرجی، بیهوده خرج کردن، اسراف کردن، زیاد خرج کردن، پراکندن
فرهنگ واژه مترادف متضاد