- تبجح
- فخر و مباهات کردن، شاد و خرسند شدن
معنی تبجح - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گراییدن، جنبیدن، افزونی، برتری یافتن بگراییدن، مایل شدن چیزی بطرفی چربیدن فزون آمدن فزونی جستن، فزونی افزونی، جمع ترجحات
روای خواستن
بزرگ منشی کردن، تکبر
باریدن ابر
خوشخرامی
برتری و فزونی یافتن، برتری جستن
روایی خواستن