معنی متبجح متبجح (مُ تَ بَجْ جِ) شادمان: شاه از استماع این مقدمات متبجح گشت و در باغ مشاهدت، گلزار مسرتش بشکفت. (سندبادنامه ص 273). و رجوع به تبجح شود لغت نامه دهخدا