- تباسیدن
- از شدت گرما بیخود شدن، از حرارت بیخود گشتن
معنی تباسیدن - جستجوی لغت در جدول جو
- تباسیدن
- از شدت گرما بی خود شدن، بی تاب شدن از شدت گرما
- تباسیدن ((تَ دَ))
- بی خود گشتن، از شدت گرما بی هوش شدن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
فاسد شدن
گرم شده
تباه شدن، فاسد شدن
مضطرب و اندوهناک بودن
بی تاب شدن از شدت گرما
گرم شدن، بی تاب شدن از شدت گرما
مضطرب شدن، بی تاب شدن، دلگیر شدن، اندوهناک شدن
تورم کردن، ورم کردن
وحشت کردن
ستودن، مدح کردن
باد کردن ورم کردن تورم
گذاشتن هشتن
رها کردن
ربودن
جمع ربانی در حالت رفعی (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) ربانیین
تراوش کردن
صدا کردن در شکافتن
خراشیدن و پاک کردن
ساختن و آراستن و زینت دادن
ترواش کردن
گرم کردن، خفه کردن
کوشیدن
چکیدن تراوش کردن آب و شراب و امثال آن ترشح کردن
حرکت دادن تکان دادن جنباندن، حرکت دادن و افشاندن محتویات چیزی بر زمین
پژمردن پژمریدن، رو بفساد نهادن و کهنه شدن میوه
بتابش داشتن بتافتن داشتن، گرم کردن تنور و غیره، تاب دادن پیچ دادن
فرو کردن چپاندن تپانیدن
گذاشتن، نهادن، رها کردن
پژمرده شدن و از طراوت افتادن گل و گیاه
خشکیدن و بی رنگ شدن لب از ضعف یا از ترس