جدول جو
جدول جو

معنی باسیدن

باسیدن
(تَ)
پاسیدن. حراست. حفاظت کردن. (آنندراج). محافظت کردن. حراست کردن. (ناظم الاطباء). و رجوع به پاسیدن شود
لغت نامه دهخدا