جزیره ای به انگلستان در انتهای شمال شرقی ’کنت’. مساحت سطح آن 106 کیلومترمربع است و120000 تن سکنه دارد. سرزمینی است حاصلخیز و کشاورزی آن بسیار خوب است و ساحل آن مورد توجه مردم است
جزیره ای به انگلستان در انتهای شمال شرقی ’کنت’. مساحت سطح آن 106 کیلومترمربع است و120000 تن سکنه دارد. سرزمینی است حاصلخیز و کشاورزی آن بسیار خوب است و ساحل آن مورد توجه مردم است
تاختن، دویدن یا با سرعت رفتن، حمله تاخت آوردن: حمله کردن تاخت زدن: عوض کردن چیزی با چیز دیگر، مبادله کردن جنسی با جنسی دیگر تاخت کردن: تاختن، اسب دواندن، غارت کردن تاخت و تاز: اسب دوانیدن، اسب تاختن، حمله، هجوم
تاختن، دویدن یا با سرعت رفتن، حمله تاخت آوردن: حمله کردن تاخت زدن: عوض کردن چیزی با چیز دیگر، مبادله کردن جنسی با جنسی دیگر تاخت کردن: تاختن، اسب دواندن، غارت کردن تاخت و تاز: اسب دوانیدن، اسب تاختن، حمله، هجوم
طنطا، شهری است به مصر، در مرکز دلتای نیل و مرکز ناحیۀ غربیه، این شهر از لحاظ تجاری و مذهبی دارای اهمیت است، مسجد و قبر سیداحمد بدوی (قرن 12م،) در آنجا واقع است، مرکز چند رشته راه آهنهایی که به نقاط ساحلی ممتد میگردد، در این شهر قرار دارد، رجوع به لاروس قرن بیستم ذیل کلمه ’تانتاه’ و المنجد ذیل کلمه ’طنطا’ شود
طنطا، شهری است به مصر، در مرکز دلتای نیل و مرکز ناحیۀ غربیه، این شهر از لحاظ تجاری و مذهبی دارای اهمیت است، مسجد و قبر سیداحمد بدوی (قرن 12م،) در آنجا واقع است، مرکز چند رشته راه آهنهایی که به نقاط ساحلی ممتد میگردد، در این شهر قرار دارد، رجوع به لاروس قرن بیستم ذیل کلمه ’تانتاه’ و المنجد ذیل کلمه ’طنطا’ شود
استواری و محکمی. (غیاث). پایداری و برقراری و ثبات قدم و استحکام. (ناظم الاطباء) : ای عزم تو بادی که در متانت بنیاد چو کوه استوار دارد. مسعودسعد (دیوان ص 100). چون کاری کند (شیر) ... در تقریر فواید و منافع آن مبالغت کنم تا شادی او به متانت رای... خویش بیفزاید. (کلیله و دمنه). و به متانت این دلیل اعتراف نمودند. (لباب الالباب)، رزانت. پخته کاری. جزالت. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : و اگر با متانت قلم مهابت شمشیر مقارن و... نباشد. (سندبادنامه ص 5). این قاضی در کمال فضل و متانت علم و تبحر در منقول و معقول فریدالدهر و یگانه روزگار بود. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 283). و بدان رقعه برغور فضل و متانت ادب و بلاغت سخن و کمال هنر او استدلال می توان کرد. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 285)، تمرد و سرکشی. (ناظم الاطباء)، قوت بسیار. نیرومندی سخت. (زمخشری، یادداشت به خط مرحوم دهخدا)، سخت شدن. سنگینی. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)، وقار و رجوع به ’متانه’ شود
استواری و محکمی. (غیاث). پایداری و برقراری و ثبات قدم و استحکام. (ناظم الاطباء) : ای عزم تو بادی که در متانت بنیاد چو کوه استوار دارد. مسعودسعد (دیوان ص 100). چون کاری کند (شیر) ... در تقریر فواید و منافع آن مبالغت کنم تا شادی او به متانت رای... خویش بیفزاید. (کلیله و دمنه). و به متانت این دلیل اعتراف نمودند. (لباب الالباب)، رزانت. پخته کاری. جزالت. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : و اگر با متانت قلم مهابت شمشیر مقارن و... نباشد. (سندبادنامه ص 5). این قاضی در کمال فضل و متانت علم و تبحر در منقول و معقول فریدالدهر و یگانه روزگار بود. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 283). و بدان رقعه برغور فضل و متانت ادب و بلاغت سخن و کمال هنر او استدلال می توان کرد. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 285)، تمرد و سرکشی. (ناظم الاطباء)، قوت بسیار. نیرومندی سخت. (زمخشری، یادداشت به خط مرحوم دهخدا)، سخت شدن. سنگینی. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)، وقار و رجوع به ’متانه’ شود
خزانه آب و نفت و غیره که در کارخانه ها بکار میرود و نیز بمعنای ارابه زره دار جنگی است که با توپ و مسلسل مسلح است و بر روی نوارهای زنجیر مانندی از پولاد حرکت میکند انگلیسی زره پوش اتومبیل زره پوش که با مسلسل و توپ مجهز است و بوسیله چرخهای محکم و سنگین خود میتواند در زمین ناهموار حرکت کند
خزانه آب و نفت و غیره که در کارخانه ها بکار میرود و نیز بمعنای ارابه زره دار جنگی است که با توپ و مسلسل مسلح است و بر روی نوارهای زنجیر مانندی از پولاد حرکت میکند انگلیسی زره پوش اتومبیل زره پوش که با مسلسل و توپ مجهز است و بوسیله چرخهای محکم و سنگین خود میتواند در زمین ناهموار حرکت کند
خشنود کردن، راضی کردن سختک (جفت) آمیزه ای سه تایی از زگال ئیدروژن و اکسیژن که در پوست شاخه های سبز به ویژه شاخه های بلوت یافت می شود و در چرمسازی به کار می رود جفت
خشنود کردن، راضی کردن سختک (جفت) آمیزه ای سه تایی از زگال ئیدروژن و اکسیژن که در پوست شاخه های سبز به ویژه شاخه های بلوت یافت می شود و در چرمسازی به کار می رود جفت