- تاثم
- توبه کردن، باز ایستادن از گناه خستوییدن (اقرار اعتراف)، باز ایستادن از گناه پتتیدن (توبه کردن) باز ایستادن از گناه توبه کردن
معنی تاثم - جستجوی لغت در جدول جو
- تاثم
- خودداری کردن و بازایستادن از گناه و توبه کردن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دردناک، اندوه
آلاچق
نابود، تک افتاده، کرخت (بی حس) بر سینه خفته، تنها بر زمین افتاده افتاده، هلاک شده، برجای مانده، بی حسی وحرکت شده، جمع جاثمین
بوسه دادن، بوسه گرفتن، دهان بند نهادن
پنهانیدن، سرگشتگی، درنگیدن، دوتاشدن
دردناک شدن دردیافت ویدا درد یافتن اندوهگین شدن دردمندی نمودن، اندوهناکی اندوهگنی، جمع تالمات
خشمگینی، تار فامی شب، برهم خوردن خیزابه ها توفندگی، در دل نگاهداشتن
جولاهه کارتنک
افروخته شدن آتش، سخت خشم گرفتن، سخت گرم شدن
چفته بستن (چفته اتهام)، بزهکار دانستن گنهکار شمردن بزه مند کردن کسی را بگناه نسبت دادن
استوار شدن بن بستن ریشه بستن کونه کردن، استواردن استوار شدن بن گرفتن استوار شدن محکم شدن بنیاد داشتن
احاطه کردن، گرد چیزی در آمدن
اندوهگین شدن اندوهگنی سنه افسردگی، نشان پذیری، پس چیزی رفتن اندوهگین شدن، بر اثر رفتن پس چیزی رفتن، نشان پذیرفتن قبول اثر کردن، اندوهگینی، اندوه، جمع تاثرات
خانه چوبی، سرا پرده
بیوه شدن، زمانی بگذرد و ازدواج نکرده باشد فرصت، زمان، وقت
اثر پذیرفتن، قبول اثر کردن، اندوهگین شدن
دردمند شدن، آزرده شدن، دردناک شدن، دردمندی
طارم، خرگاه، سراپرده، گنبد، خانۀ چوبی، نردۀ چوبی یا فلزی، چوب بستی که برای تاک درست می کنند
استواری، محکمی، استحکام، محکم کاری، استقامت، ثبات، اطمینان
پایداری، استحکام، صلابت، قوام، ثقابت، رصانت، اتقان، اشتداد، رستی، جزالت، ثبوت
پایداری، استحکام، صلابت، قوام، ثقابت، رصانت، اتقان، اشتداد، رستی، جزالت، ثبوت
بخشنده
کوبنده، شکننده، بوسه دهنده، دهان بندنده
جمع ماثم ماثمه، بزه کاریها کیفر سزای گناه جمع ماثم و ماثمه خطاها بزه کاریها. جزای گناه پاداش بزه
ناشایست
کم و بغایت اندک تمام، درست، کامل
تمام، کامل
گناه، بزه