طبق پهن چوبین باشد. (برهان) (آنندراج). طبقی است. (شرفنامۀ منیری). طبق چوبین. (ناظم الاطباء) ، و طبق و سبد پهنی را نیز گویندکه از شاخهای باریک چوب بید ببافند. (برهان) (آنندراج). سبدی است که از بید ببافند. (شرفنامۀ منیری). سبدی که از شاخه های باریک بید سازند. (ناظم الاطباء). و بکسر تحتانی هم آمده است که بر وزن سختیان باشد. (برهان) (آنندراج). و رجوع به تریان و ترنیان شود
طبق پهن چوبین باشد. (برهان) (آنندراج). طبقی است. (شرفنامۀ منیری). طبق چوبین. (ناظم الاطباء) ، و طبق و سبد پهنی را نیز گویندکه از شاخهای باریک چوب بید ببافند. (برهان) (آنندراج). سبدی است که از بید ببافند. (شرفنامۀ منیری). سبدی که از شاخه های باریک بید سازند. (ناظم الاطباء). و بکسر تحتانی هم آمده است که بر وزن سختیان باشد. (برهان) (آنندراج). و رجوع به تریان و ترنیان شود
تگانیدن. (ناظم الاطباء). افشاندن. (آنندراج). دور کردن چیزی بواسطۀ جنباندن و حرکت دادن و جنبش دادن و بشدت حرکت دادن و افشاندن. (ناظم الاطباء). رجوع به تگانیدن و تکاندن شود
تگانیدن. (ناظم الاطباء). افشاندن. (آنندراج). دور کردن چیزی بواسطۀ جنباندن و حرکت دادن و جنبش دادن و بشدت حرکت دادن و افشاندن. (ناظم الاطباء). رجوع به تگانیدن و تکاندن شود
صبر کردن و از این مصدر جز بتا صیغۀ مفرد امر حاضر دیده نشده است. رجوع به بتائیدن شود: تکاپوی مردم بسود و زیان بتاء و مگر (د) هرسویی تازیان. ابوشکور (فرهنگ اسدی)
صبر کردن و از این مصدر جز بتا صیغۀ مفرد امر حاضر دیده نشده است. رجوع به بتائیدن شود: تکاپوی مردم بسود و زیان بتاء و مگر (د) هرسویی تازیان. ابوشکور (فرهنگ اسدی)