معنی تپاندن تپاندن((تَ دَ)) چپاندن، چیزی را به زور در ظرفی جا دادن، تپانیدن تصویر تپاندن فرهنگ فارسی معین
تپاندن تپاندن چیزی را با زور و فشار در چیز دیگر داخل کردن، چپاندنچیزی را به قیمت زیاد فروختنپُر کردن فرهنگ فارسی عمید
تپاندن تپاندن طپاندن. چیزی رابزور در ظرفی جادادن. (فرهنگ نظام). مصدر منحوت از تَپمَک ترکی. بفشار جای دادن. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) ، بسیار خوردن. (یادداشت ایضاً) لغت نامه دهخدا
تپاندن تپاندن تپانیدن، چپاندن، چپانیدن، به زور جا دادن، به زور فرو کردن، فرو کردن فرهنگ واژه مترادف متضاد
تکاندن تکاندن حرکت دادن چیزی در جای خود مانندِ جنباندن درخت، تکان دادن، جنباندن، به حرکت درآوردن چیزی به طور ناگهانی فرهنگ فارسی عمید