تئوروی (برابر خرداد) یکی از شش حامل شر اهریمن در مقابل امشاسپندان. موجب اتلاف و فساد و شکست و گرسنگی و تشنگی و شریک ’زئی ریش’ (برابر امرداد) است. (مزدیسنا و تأثیر آن در ادب پارسی تألیف محمد معین ص 163)
تئوروی (برابر خرداد) یکی از شش حامل شر اهریمن در مقابل امشاسپندان. موجب اتلاف و فساد و شکست و گرسنگی و تشنگی و شریک ’زئی ریش’ (برابر امرداد) است. (مزدیسنا و تأثیر آن در ادب پارسی تألیف محمد معین ص 163)
نظریۀ علمی اثبات نشده که برای تحلیل و بررسی پدیده ها به کار می رود، فرضیه، فکر و ایده ای که در چارچوب تحلیل های ذهنی درست به نظر برسد ولی به وسیلۀ مشاهدات عینی تایید نشده باشد، ایدۀ غیرواقعی، خیال پرداز آنه و موهوم
نظریۀ علمی اثبات نشده که برای تحلیل و بررسی پدیده ها به کار می رود، فرضیه، فکر و ایده ای که در چارچوب تحلیل های ذهنی درست به نظر برسد ولی به وسیلۀ مشاهدات عینی تایید نشده باشد، ایدۀ غیرواقعی، خیال پرداز آنه و موهوم
تئوبروما. در کتب علمی مستعمل است. نوعی گیاه از خانوادۀ ’مالواسه’ مخصوص نواحی گرم که از بسیاری از اقسام آن کاکائو گیرند. گل گلاب در گیاه شناسی ذیل کلمه ’تئوبروما-کاکائو’ آرد: دارای میوه هائی بطول 10-20 سانتیمتر با دانه های بسیار است که برای تهیۀ شکلاد بکار میرود و دارای مادۀ غذایی ازتی بسیار (20%) و مازو و نشاسته (10%) و قند و مواد چربی (52%) است. مهمترین مواد ازتی آن کافئین و ’تئوبرومین’ (2%) است که برای تحریک دستگاه عصبی بکار میرود. در نقاط گرم و مرطوب میروید. (از گیاه شناسی گل گلاب ص 203). رجوع به ’تئوبرومین’ و کاکائو شود
تئوبروما. در کتب علمی مستعمل است. نوعی گیاه از خانوادۀ ’مالواسه’ مخصوص نواحی گرم که از بسیاری از اقسام آن کاکائو گیرند. گل گلاب در گیاه شناسی ذیل کلمه ’تئوبروما-کاکائو’ آرد: دارای میوه هائی بطول 10-20 سانتیمتر با دانه های بسیار است که برای تهیۀ شکلاد بکار میرود و دارای مادۀ غذایی ازتی بسیار (20%) و مازو و نشاسته (10%) و قند و مواد چربی (52%) است. مهمترین مواد ازتی آن کافئین و ’تئوبرومین’ (2%) است که برای تحریک دستگاه عصبی بکار میرود. در نقاط گرم و مرطوب میروید. (از گیاه شناسی گل گلاب ص 203). رجوع به ’تئوبرومین’ و کاکائو شود
زیبا. نکوچهر. نیکوصورت. نکورخسار. که روئی زیبا دارد: مکن ای روی نکو زشتی با عاشق خویش کز نکورویان زشتی نبود فرزاما. دقیقی. جاودان شاد و تن آزاد زیاد آن نکوروی پسندیده سیر. فرخی. مجلس تو ز نکورویان چون باغ بهار پر تذروان خرامنده و کبکان دری. فرخی. چون وصل نکورویان مطبوع و دل انگیز چون لفظ نکوگویان مشروح و مفسر. ناصرخسرو. نکوروی و خوش خوی و زیباخصال ز پانصد یکی را فزون است سال. نظامی. عافیت می بایدت چشم از نکورویان بدوز عشق می ورزی بساط نیکنامی درنورد. سعدی. وردوست دست می دهدت هیچ گو مباش خوش تر بود عروس نکوروی بی جهیز. سعدی. هوادار نکورویان نیندیشد ز بدگویان بیا گر روی آن داری که طعنت در قفا ماند. سعدی
زیبا. نکوچهر. نیکوصورت. نکورخسار. که روئی زیبا دارد: مکن ای روی نکو زشتی با عاشق خویش کز نکورویان زشتی نبود فرزاما. دقیقی. جاودان شاد و تن آزاد زیاد آن نکوروی پسندیده سیر. فرخی. مجلس تو ز نکورویان چون باغ بهار پر تذروان خرامنده و کبکان دری. فرخی. چون وصل نکورویان مطبوع و دل انگیز چون لفظ نکوگویان مشروح و مفسر. ناصرخسرو. نکوروی و خوش خوی و زیباخصال ز پانصد یکی را فزون است سال. نظامی. عافیت می بایدت چشم از نکورویان بدوز عشق می ورزی بساط نیکنامی درنورد. سعدی. وردوست دست می دهدت هیچ گو مباش خوش تر بود عروس نکوروی بی جهیز. سعدی. هوادار نکورویان نیندیشد ز بدگویان بیا گر روی آن داری که طعنت در قفا ماند. سعدی
گرزی که آن را بصورت گاو سازند، گرزۀ گاوروی: زند برسرت گرزۀ گاوروی به بندت درآرد از ایوان به کوی، فردوسی، زره دار با گرزۀ گاوروی برفتند گردان پرخاشجوی، فردوسی، مرا دید با گرزۀ گاوروی بیامد به نزدیک من جنگجوی، فردوسی، بفرمود تا جوشن و خود اوی همان نیزه و گرزۀ گاوروی، فردوسی، همی رفت با گرزۀ گاوروی چه دیدند شیران پرخاشجوی، فردوسی، بزد بر سرش گرزۀ گاوروی بخاک اندرآمد سر جنگجوی، فردوسی
گرزی که آن را بصورت گاو سازند، گرزۀ گاوروی: زند برسرت گرزۀ گاوروی به بندت درآرد از ایوان به کوی، فردوسی، زِره دار با گرزۀ گاوروی برفتند گردان پرخاشجوی، فردوسی، مرا دید با گرزۀ گاوروی بیامد به نزدیک من جنگجوی، فردوسی، بفرمود تا جوشن و خود اوی همان نیزه و گرزۀ گاوروی، فردوسی، همی رفت با گرزۀ گاوروی چه دیدند شیران پرخاشجوی، فردوسی، بزد بر سرش گرزۀ گاوروی بخاک اندرآمد سر جنگجوی، فردوسی
ترش رخساره، کنایه از ناخوش و بیدماغ. (آنندراج). ترشرو. عبوس: ما سیکی خوار نیک، تازه رخ و صلحجوی تو سیکی خوار بد، جنگ کن و ترشروی. منوچهری. مدبرروی و پلیدجامه و ترشروی مباش. (منتخب قابوسنامه ص 216). و خداوند قطرب... ترش روی و گرفته و اندوهمند باشد. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). و خداوند علت (آماس سپرز) ترشروی و با غم و وسواس و اندیشه های بد بود. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). اگر حنظل خوری از دست خوشخوی به از شیرینی از دست ترشروی. (گلستان). ز دست ترش روی خوردن تبرزد چنان تلخ باشد که گویی تبر زد. سعدی (کلیات چ مظاهر مصفا ص 817). گو ترش روی باش و تلخ سخن زهر شیرین لبان شکر باشد. سعدی (کلیات چ مظاهر مصفا ص 424). و رجوع به ترش و ترشرو شود. - ترشروی نشستن، ترش نشستن. کج خلق و گرفته در مجلس بودن. گرفته و عبوس نشستن: ای دل تو شاد باش که آن یار تندخو بسیار ترشروی نشیند ز بخت خویش. سعدی (از آنندراج)
ترش رخساره، کنایه از ناخوش و بیدماغ. (آنندراج). ترشرو. عبوس: ما سیکی خوار نیک، تازه رخ و صلحجوی تو سیکی خوار بد، جنگ کن و ترشروی. منوچهری. مدبرروی و پلیدجامه و ترشروی مباش. (منتخب قابوسنامه ص 216). و خداوند قطرب... ترش روی و گرفته و اندوهمند باشد. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). و خداوند علت (آماس سپرز) ترشروی و با غم و وسواس و اندیشه های بد بود. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). اگر حنظل خوری از دست خوشخوی به از شیرینی از دست ترشروی. (گلستان). ز دست ترش روی خوردن تبرزد چنان تلخ باشد که گویی تبر زد. سعدی (کلیات چ مظاهر مصفا ص 817). گو ترش روی باش و تلخ سخن زهر شیرین لبان شکر باشد. سعدی (کلیات چ مظاهر مصفا ص 424). و رجوع به ترش و ترشرو شود. - ترشروی نشستن، ترش نشستن. کج خلق و گرفته در مجلس بودن. گرفته و عبوس نشستن: ای دل تو شاد باش که آن یار تندخو بسیار ترشروی نشیند ز بخت خویش. سعدی (از آنندراج)
دیودوت بنیان گذار و قائد دولت باختر که از اتحاد باختر و سغدو مرو تشکیل یافته و از دولت سلوکی جدا شده بود (256قبل از میلاد) این دولت مدتی دوام داشت و سلوکی ها در ابتدامتعرض این دولت نشدند و بعد که خواستند آنرا به اطاعت خود درآورند بنای این دولت محکم شده بود. تئودوت پس از قیام در باختر با یک دسته از مردم به پارت رفت و ’آن دروگرس’ والی این مملکت را شکست داد. پس گرگان را گرفت و قشون نیرومندی تشکیل داد ولی بزودی درگذشت و فرزندش بنام تئودوت بحکومت رسید. رجوع به ایران باستان ج 3 ص 2073، 2198، 2202 و رجوع به دیوذتوس و ایران تألیف گرشمن ترجمه محمد معین ص 217 ببعد شود
دیودوت بنیان گذار و قائد دولت باختر که از اتحاد باختر و سغدو مرو تشکیل یافته و از دولت سلوکی جدا شده بود (256قبل از میلاد) این دولت مدتی دوام داشت و سلوکی ها در ابتدامتعرض این دولت نشدند و بعد که خواستند آنرا به اطاعت خود درآورند بنای این دولت محکم شده بود. تئودوت پس از قیام در باختر با یک دسته از مردم به پارت رفت و ’آن دروگرس’ والی این مملکت را شکست داد. پس گرگان را گرفت و قشون نیرومندی تشکیل داد ولی بزودی درگذشت و فرزندش بنام تئودوت بحکومت رسید. رجوع به ایران باستان ج 3 ص 2073، 2198، 2202 و رجوع به دیوذتوس و ایران تألیف گرشمن ترجمه محمد معین ص 217 ببعد شود
تئودوسیوس. کنت و ژنرال رومی و پدر امپراتور تئودوز بزرگ متوفی بسال 376 میلادی هنگامی که ’پیکت ها’ و ’اسکوتها’ دست بفساد و شورش زده بودند از طرف امپراتور والنتینین مأمور سرکوبی آنان شد و بخوبی از عهدۀ اجرای آن برآمد و پس از چندی بسال 370 میلادی انقلاب ’فیرموس لومور’ را در ’موریتانی’ سرکوب کرد. آنگاه مورد سؤظن امپراتور ’والانس’ و حملۀ وزیران دربار قرارگرفت و سپس زندانی و محکوم بمرگ شد تئودوسیوس. هندسه دان یونانی که در قرن اول میلادی میزیست. وی در ’بیتی نی’ متولد شد و بنامهای ’تئودوز تری پولیی’ و ’تئودوز بیتی نیی’ نیز شهرت داشت. از وی سه اثر جالب باقی مانده است: ’سفه ریکا’، ’دو هابیتاسیونیبوس’ و ’دودیبوس انوکتیبوس’. رجوع به ثاودوسیوس در همین لغت نامه شود
تئودوسیوس. کنت و ژنرال رومی و پدر امپراتور تئودوز بزرگ متوفی بسال 376 میلادی هنگامی که ’پیکت ها’ و ’اسکوتها’ دست بفساد و شورش زده بودند از طرف امپراتور والنتینین مأمور سرکوبی آنان شد و بخوبی از عهدۀ اجرای آن برآمد و پس از چندی بسال 370 میلادی انقلاب ’فیرموس لومور’ را در ’موریتانی’ سرکوب کرد. آنگاه مورد سؤظن امپراتور ’والانس’ و حملۀ وزیران دربار قرارگرفت و سپس زندانی و محکوم بمرگ شد تئودوسیوس. هندسه دان یونانی که در قرن اول میلادی میزیست. وی در ’بیتی نی’ متولد شد و بنامهای ’تئودوز تری پولیی’ و ’تئودوز بیتی نیی’ نیز شهرت داشت. از وی سه اثر جالب باقی مانده است: ’سفه ریکا’، ’دو هابیتاسیونیبوس’ و ’دودیبوس اِنوکتیبوس’. رجوع به ثاودوسیوس در همین لغت نامه شود
مأخوذ از زبان فرانسه و متداول در فارسی امروز. این کلمه از ریشه یونانی ’تئوریا’ است و بمعنی شناسایی یک علم که بر پایۀ تحصیل و تتبع بحاصل آمده باشد و برای تحقق دادن احکام عملی بکار رود. عقیدۀ منظم. نظریۀ علمی. دلایل علمی در موضوعی خاص. - تئوری پولتیک، نظریۀ سیاسی. - تئوری نظامی، اصول تعلیمات نظام و رساله ای که شامل این اصول باشد
مأخوذ از زبان فرانسه و متداول در فارسی امروز. این کلمه از ریشه یونانی ’تئوریا’ است و بمعنی شناسایی یک علم که بر پایۀ تحصیل و تتبع بحاصل آمده باشد و برای تحقق دادن احکام عملی بکار رود. عقیدۀ منظم. نظریۀ علمی. دلایل علمی در موضوعی خاص. - تئوری پولتیک، نظریۀ سیاسی. - تئوری نظامی، اصول تعلیمات نظام و رساله ای که شامل این اصول باشد
مرکز بلوکی است به ایالت ’سن - ا- اواز’ فرانسه و در شهرستان ’پونتواز’ واقع است. دارای 7100 تن سکنه و یک کلیسا است که سبک معماری آن گوتیک و متعلق به قرنهای 12 و 13 میلادی میباشد
مرکز بلوکی است به ایالت ’سن - اِ- اُواز’ فرانسه و در شهرستان ’پونتواز’ واقع است. دارای 7100 تن سکنه و یک کلیسا است که سبک معماری آن گوتیک و متعلق به قرنهای 12 و 13 میلادی میباشد
سلسله جبالی در آسیای صغیر که میان کلیکیه و کاپادوس واقع است و ارجیاس بلندترین قلۀ آن 4000 متر ارتفاع دارد. (از لاروس). رجوع به ایران باستان ج 1 ص 2 و ج 2 ص 143، 1260، 1689، 1781 و 1728 و ج 3 ص 1972، 2049 و 2050 شود
سلسله جبالی در آسیای صغیر که میان کلیکیه و کاپادوس واقع است و ارجیاس بلندترین قلۀ آن 4000 متر ارتفاع دارد. (از لاروس). رجوع به ایران باستان ج 1 ص 2 و ج 2 ص 143، 1260، 1689، 1781 و 1728 و ج 3 ص 1972، 2049 و 2050 شود
مأخوذ از فرانسه و متداول در کتب علمی فارسی امروز، منسوب به تئوری. راجع و متعلق به علم نظری: احکام تئوریک هنگامی ارزنده اند که در عمل بکار آیند. رجوع به تئوری شود
مأخوذ از فرانسه و متداول در کتب علمی فارسی امروز، منسوب به تئوری. راجع و متعلق به علم نظری: احکام تئوریک هنگامی ارزنده اند که در عمل بکار آیند. رجوع به تئوری شود