جدول جو
جدول جو

معنی بیسکیزیدن - جستجوی لغت در جدول جو

بیسکیزیدن
(گُ بَ/ بِ کَ دَ)
اسکیزیدن. سکیزیدن. آلیزیدن. جفته انداختن. (از یادداشت مؤلف). رجوع به اسکیزیدن شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اسکیزیدن
تصویر اسکیزیدن
برجستن، جست و خیز کردن، آلیز زدن، جفتک انداختن چهارپایان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از برسکیزیدن
تصویر برسکیزیدن
سکیزیدن، برجستن، جهیدن، جست و خیز کردن، الیز زدن، جفتک انداختن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سکیزیدن
تصویر سکیزیدن
برجستن، جهیدن، جست و خیز کردن، الیز زدن، جفتک انداختن
فرهنگ فارسی عمید
(مُ یَ رَ)
سکیزیدن. جفته افکندن و بتداول امروزین جفتک انداختن. شباب. قمص. قماص. (تاج المصادر بیهقی) :
چو بینی آن خر بدبخت را ملامت نیست
که برسکیزدچون من فروسپوزم بیش.
لبیبی.
وان دگر کندگان در آن حجره
برسکیزان چو خر در آکنده.
سوزنی.
و رجوع به سکیزیدن شود
لغت نامه دهخدا
(مُ نَ حَ)
ستیزیدن. خصومت کردن. لجاجت کردن:
مزن زن را ولی چون برستیزد
چنانش زن که هرگز برنخیزد.
نظامی.
و گر با جوش گرمم برستیزد
چنان جوشم کزو جوشن بریزد.
نظامی.
لغت نامه دهخدا
(کَ / کِ دَ)
رجوع به ستیزیدن شود
لغت نامه دهخدا
(کَ زَ دَ)
سکیزیدن. آلیزیدن. جفته انداختن
لغت نامه دهخدا
(لو لَ / لِ کَ / کِ کَ دَ)
جست و خیز کردن. (برهان) ، جفته و آلیز انداختن ستور. (برهان) :
به دشت نبرد آن هزبر دلیر
سکیزد چو گور و ستیهد چو شیر.
دقیقی طوسی (از آنندراج).
چو بینی آن خر بدبخت را سلامت نیست
که بر سکیزد چون من فروسپوزم نیش.
لبیبی
لغت نامه دهخدا
تصویری از برستیزیدن
تصویر برستیزیدن
خصومت کردن، لجاجت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسکیزیدن
تصویر اسکیزیدن
جست وخیز کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سکیزیدن
تصویر سکیزیدن
جست و خیز کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسکیزیدن
تصویر اسکیزیدن
((اِ دَ))
جفتک انداختن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سکیزیدن
تصویر سکیزیدن
((س دَ))
اسکیزیدن، برجستن، جهیدن
فرهنگ فارسی معین