سکیزیدن سکیزیدن جست و خیز کردن. (برهان) ، جفته و آلیز انداختن ستور. (برهان) : به دشت نبرد آن هزبر دلیر سکیزد چو گور و ستیهد چو شیر. دقیقی طوسی (از آنندراج). چو بینی آن خر بدبخت را سلامت نیست که بر سکیزد چون من فروسپوزم نیش. لبیبی لغت نامه دهخدا