جدول جو
جدول جو

معنی بژ - جستجوی لغت در جدول جو

بژ
شبنم، رطوبتی که شب روی گیاه ها یا چیزهای دیگر تولید می شود، قطره ای شبیه دانۀ باران که شب در روی برگ گل یا گیاه می نشیند، بشم، بژم، بشک، اپشک، افشک، افشنگ
تصویری از بژ
تصویر بژ
فرهنگ فارسی عمید
بژ
((بَ))
برف و دمه
تصویری از بژ
تصویر بژ
فرهنگ فارسی معین
بژ
((بِ))
قهوه ای خیلی کم رنگ، یشم طبیعی
تصویری از بژ
تصویر بژ
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بژهان بردن
تصویر بژهان بردن
آرزو بردن
فرهنگ لغت هوشیار
صفتی است در آدمی که خوبی دیگران را برای خود نیز خواهد و این صفت برخلاف حسد ممدوح است چه حسود صفات خوب دیگران را فقط از برای خود خواهد اما بژهان چنین نیست غبطه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بژولیدن
تصویر بژولیدن
ژولیده شدن، ژولیده ساختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بژول
تصویر بژول
استخوان شتالنگ کعب وژول بجول بجل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بژوج
تصویر بژوج
پیدا کردن و بهم رسانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بژنگ
تصویر بژنگ
کلید مفتاح بزنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بژندی
تصویر بژندی
نامرادی بیچارگی تنگی معیشت، دردمندی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بژمژه
تصویر بژمژه
بزمجه، آفتاب پرست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بژمردن
تصویر بژمردن
پژمردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بژمان
تصویر بژمان
غمگین، غمنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بژم
تصویر بژم
شبنم، یا بمعنی بخار بامداد که روی زمین را بپوشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بژکول
تصویر بژکول
مرد قوی هیکل و جلد، رنجکش، حریص در کارها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بژکم
تصویر بژکم
منع باز داشت، باز دارنده مانع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بژیو
تصویر بژیو
(دخترانه)
قوت، مایه زندگی (نگارش کردی: بژو)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بژوین
تصویر بژوین
(دخترانه)
نگارش کردی: بژون، بژوار، نگا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بژول
تصویر بژول
(دخترانه)
نگارش کردی: بژ، برژانگ، نگا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بژوار
تصویر بژوار
(دخترانه)
زمین سرسبز، نوعی درخت سخت و خیلی محکم شبیه آبنوس، (نگارش کردی: بهژوار)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بژن
تصویر بژن
(دخترانه)
قد و بالا (نگارش کردی: بهژن)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بژدار
تصویر بژدار
(دخترانه)
سهامدار، شریک (نگارش کردی: بهژدار)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بژار
تصویر بژار
(پسرانه)
وجین کردن، شمارش (نگارش کردی: بژار)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بژنگ
تصویر بژنگ
زنگ، کوبۀ در خانه، کلید، بزنگ، برنگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بژن
تصویر بژن
لجن، گل و لای تیره رنگ که ته جوی و حوض آب جمع می شود
لش، لوش، لژن، لجم، لژم، غلیژن، غریژنگ، خرّ، خرد، خره، خلیش، کیوغ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بژکول
تصویر بژکول
بشکول، چابک، چالاک، کاری، زحمت کش، حریص
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بژم
تصویر بژم
شبنم، رطوبتی که شب روی گیاه ها یا چیزهای دیگر تولید می شود، قطره ای شبیه دانۀ باران که شب در روی برگ گل یا گیاه می نشیند، بشم، بژم، بشک، اپشک، افشک، افشنگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بژول
تصویر بژول
بجول، استخوانی که در مچ پایین دو غوزک قرار دارد، استخوان بندگاه پا و ساق، شتالنگ، کعب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بژهان
تصویر بژهان
((بُ))
پژهان، صفتی است در آدمی که خوبی دیگران را برای خود نیز خواهد و این صفت برخلاف حسد ممدوح است چه حسود صفات خوب دیگران را فقط از برای خود خواهد اما بژهان چنین نیست، غبطه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بژکول
تصویر بژکول
((بَ یا بِ))
مرد جلد و چابک و مجرب در کارها، بشکول، وشکول
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بژکول
تصویر بژکول
((بَ کُ))
مرد قوی هیکل و جلد، رنجکش، حریص در کارها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بژکم
تصویر بژکم
((بَ کَ))
منع، بازداشت، بازدارنده، مانع
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بژهان
تصویر بژهان
آرزو، غبطه، آرزوی چیزهای خوبی که دیگران دارند بدون آرزو داشتن زوال آن برای دیگران، برای مثال بر پیچش زلف توست شب را غیرت / بر تابش روی توست مهر را بژهان (بهرامی - شاعران بی دیوان - ۴۱۰)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بژمژه
تصویر بژمژه
بزمجه، نوعی سوسمار بزرگ، چلپاسه، کودک یا جوان شلوغ و پر سر و صدا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ابژکتیو
تصویر ابژکتیو
فرانسوی سردوربین وینوکی (عدسی)، پودات (محسوس)
فرهنگ لغت هوشیار