معنی بژیو
- بژیو(دخترانه)
- قوت، مایه زندگی (نگارش کردی: بژو)
واژههای مرتبط با بژیو
بایو
- بایو
- نام مرکز ناحیۀ گالوا در کشور فرانسه واقع در 269 هزارگزی غرب پاریس، گریبان جامه. (از فرهنگ شعوری ج 1 ورق 161). اما جای دیگر دیده نشد
بایو
- بایو
- ویلن نواز مشهور فرانسوی (1771- 1842م.)
بژیر
- بژیر
- بازوو جناح. (آنندراج). بال. (ناظم الاطباء).
بریو
- بریو
- دهی است از دهستان اشکنان بخش گاوبندی شهرستان لار. سکنۀ آن 202 تن. آب آن از چاه و باران ومحصول آن غلات است. (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 7)
اژیو
- اژیو
- ملکۀ فرانسه (در اوائل قرن دهم میلادی). دختر ادوارد اول پادشاه ساکسنی انگلستان، زوجه شارل لو سَمپل
بیو
- بیو
- حشره ایست که پارچه های پشمین و مانند آنرا تباه سازد. عروس بیوگ
بیو
- بیو
- حشره ای است ریز با بال های باریک که پارچه های پشمین را می خورد، پت، بید، بیب، بیتک
بیو
- بیو
- عَروس، زنی که تازه ازدواج کرده، وَیوگ، بُیوک، عَروسِه، گَلین، بَیوگ، نُوعَروس، پَیُوگ، تازِه عَروس
بیو
- بیو
- بید، حشره ای ریز با بال های باریک که نوزاد آن پارچه های پشمی را می خورد و ضایع می کند، سوس، سوسِه، پیتَک، پِت، بیب
