جدول جو
جدول جو

معنی بون - جستجوی لغت در جدول جو

بون
رحم، بچه دان و بمعنی نهایت و پایان چیزی
تصویری از بون
تصویر بون
فرهنگ لغت هوشیار
بون
بیخ، بنیاد، بیخ چیزی، پایان، بن، برای مثال موج کریمی برآمد از لب دریا / ریگ همه لاله گشت از سر تا بون (دقیقی - ۱۰۴)
تصویری از بون
تصویر بون
فرهنگ فارسی عمید
بون
((بَ))
دوری، جدایی
تصویری از بون
تصویر بون
فرهنگ فارسی معین
بون
بچه دان، زهدان
تصویری از بون
تصویر بون
فرهنگ فارسی معین
بون
بن، نهایت و پایان هر چیز، بیخ
تصویری از بون
تصویر بون
فرهنگ فارسی معین
بون
حصه، بهره، برای مثال به چشم اندرم دیده از بون توست / به جسم اندرم جنبش از رون توست (عنصری - لغت نامه - بون)
تصویری از بون
تصویر بون
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بونه
تصویر بونه
دخترک: جدا بریده خرسنگماهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابون
تصویر ابون
بیعانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جبون
تصویر جبون
((جَ بُ))
ترسو، بزدل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بونده
تصویر بونده
کامل
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بوندار
تصویر بوندار
(دخترانه)
دارای بوی خوش (نگارش کردی: بندار)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بونخوش
تصویر بونخوش
(دخترانه)
خوشبو (نگارش کردی: بنخش)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بونجل
تصویر بونجل
ته مانده بساط، متاع وازده که مشتری نداشته باشد کالای پست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بوناک
تصویر بوناک
گندیده و متعفن دارای بوی بد بدبو متعفن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بونده
تصویر بونده
مرد باهیبت و صاحب نخوت، باشنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بوناک
تصویر بوناک
چیزی که بوی بد بدهد، بدبو، گندیده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بونکر
تصویر بونکر
((بُ کِ))
مخزن ثابت یا متحرک ذخیره مواد فله ای مانند سیمان و گندم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بین
تصویر بین
میان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بان
تصویر بان
آقا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از برون
تصویر برون
مخفف بیرون، ضد درون، منظر، آشکار، خارج، ظاهر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بسن
تصویر بسن
از اتباع حسن است: (حسن بسن)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بزن
تصویر بزن
دلاور، شجاع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بطون
تصویر بطون
نهان شدن، پوشیدن وپوشیدگی ج بطن، شکم ها درونها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بطن
تصویر بطن
شکم درون چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بشن
تصویر بشن
قد وبالا، اندام وبدن آدمی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بلون
تصویر بلون
بنده، مملوک، عبد
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه از مردم حیله های مختلف پول و مال استخراج کند. کسی که دیگران را استثمار کند. کسی که کثیر الجماع باشد آنکه بسیار جماع کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیون
تصویر بیون
جمع بین، میانه ها، کران ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بین
تصویر بین
وسط، میان
فرهنگ لغت هوشیار
رشته ای که خوشه های انگور و دیگر میوه ها را بدان بندند و از سقف آویزند تا فاسد نشود، هر چیز آویخته معلق، جسم وزینی که حول محوری ثابت حرکت کند مانند پاندول ساعت. یا آونگ الکتریکی (برقی) آلتی است مشکل از گلوله ای سبک وزن (مغزنی آقطی) که بنخی ابریشمین آویخته است پاندول الکتریک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بان
تصویر بان
قسمت بیرونی سقف خانه ومخفف آواز وفریاد
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی شفته ساروگ (ساروج) مخلوطی از سنگ شکسته و ماسه و سیمان در بنایی برای پی ریزی یا ساختن پایه های عمارات بکار رود. یا بتون آرمه. بتون مسلح بتونی که در آن میله های آهنی گذارند تا استواری و مقاومت آن بیشتر گردد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بخن
تصویر بخن
دراز بالا بلند بالا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آون
تصویر آون
(دخترانه)
آونگ، آویزان، آویخته، نام رشته ای که خوشه انگور و بعضی میوه ها را به آن می بندند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بوین
تصویر بوین
(دخترانه)
قانع (نگارش کردی: بون)، خوشبو (نگارش کردی: بویان)
فرهنگ نامهای ایرانی