جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با بونده

بونده

بونده
آهسته. (رشیدی) (جهانگیری). مرد آهسته و باتمکین. (برهان). مرد آهسته و با هیبت و نخوت. (انجمن آرا). مرد باحیا و باشرم. سلیم و ملایم. باوقار و باتمکین. (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس)
لغت نامه دهخدا

بونده

بونده
مرد با هستی و هیبت و صاحب نخوت. (برهان) (ناظم الاطباء). رجوع به کلمات ماقبل شود، متعفن و فاسد و ضایع شدن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا