جدول جو
جدول جو

معنی به - جستجوی لغت در جدول جو

به
کلمه تحسین در تعریف و تمجید استعمال می شود، احسنت، آفرین
تصویری از به
تصویر به
فرهنگ لغت هوشیار
به
خوب، نیک، نیکو، پسندیده
درختی شبیه سیب با برگ های کرک دار، میوۀ زرد رنگ و آب دار این درخت که برای تهیۀ مربا به کار می رود و تخم آن نیز مصرف دارویی دارد
به شدن: خوب شدن، از بیماری برخاستن
تصویری از به
تصویر به
فرهنگ فارسی عمید
به
برای بیان پیوستن، رسیدن یا مماس شدن به کار می رود مثلاً به پرواز نرسیدم،
برای خطاب به کار می رود مثلاً به پدرم می گویم،
به سوی مثلاً به خارج رفت،
به بهای مثلاً به دو ریال هم نمی ارزد،
سوگند به مثلاً به خدا، به پیغمبر،
نسبت به مثلاً به ازدواج تمایلی ندارد،
بر روی مثلاً به زمین افتاد،
برای مثلاً به تماشا رفته بودیم،
همراه با مثلاً به نام خدا،
برای بیان شروع یک عمل ادامه دار به کار می رود مثلاً به راه افتاد، به حرف آمد،
بین دو واژۀ واحد برای بیان تدریج به کار می رود مثلاً قدم به قدم، قطره به قطره، کوچه به کوچه، سطربه سطر،
برای بیان موافقت و سازش به کار می رود مثلاً علف باید به دهن بزی شیرین بیاید،
در میان دو اسم برای ساختن صفت به کار می رود مثلاً دست به جیب، گوش به زنگ،
برای بیان مقایسه به کار می رود مثلاً سه به دو،
قبل از حاصل مصدر و اسم مصدر برای ساخت قید به کار می رود مثلاً به زیبایی، به ناچار،
براساس مثلاً به قول شما،
دارای مثلاً به رنگ زرد،
در مثلاً به کرمان درگذشت،
هنگام، برای مثال دهقان به سحرگاهان کز خانه بیاید / نه هیچ بیارامد و نه هیچ بپاید (منوچهری - ۱۵۴)،
به عنوان، برای مثال هیچ کس را تو استوار مدار / کار خود کن، کسی به یار مدار (سنائی۱ - ۵۴۴)
تصویری از به
تصویر به
فرهنگ فارسی عمید
به
درختی است مانند درخت سیب که پشت برگ هایش کرک دار است. میوه اش زرد و خوشبو و کرکدار که در پاییز می رسد. میوه و تخم میوه اش برای سینه و ریه نافع است
فرهنگ فارسی معین
به
((بِ))
خوب، نیک
تصویری از به
تصویر به
فرهنگ فارسی معین
به
((بِ))
به وسیله، توسط، سوگند، قسم مانند، به خدا، به جان تو، به سویی، به طرف، برای، به خاطر، بر روی، بر
تصویری از به
تصویر به
فرهنگ فارسی معین
به
کلمۀ تعجب و تحسین که در مقام شگفتی از خوبی و پسندیدگی چیزی گفته می شود، به به، وه وه، په په
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بهینه
تصویر بهینه
(دخترانه)
بهترین، خوبترین
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بهین دخت
تصویر بهین دخت
(دخترانه)
مرکب از بهین (بهترین) + دخت (دختر)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بهین بانو
تصویر بهین بانو
(دخترانه)
مرکب از بهین (بهترین) + بانو
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بهین
تصویر بهین
(دخترانه)
مرکب از بهین (بهترین) + آفرین (آفریننده)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بهیز
تصویر بهیز
(پسرانه)
نیرومند (نگارش کردی: بههز)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بهی
تصویر بهی
(دخترانه)
به (میوه)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بهوران
تصویر بهوران
(پسرانه)
وه وران، آنکه دارای روح و روان نیکوست
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بهنیا
تصویر بهنیا
(پسرانه)
وهنیا، کسی که از نسل خوبان است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بهنوش
تصویر بهنوش
(دخترانه)
کسی که نیک مینوشد، مرکب از به (بهتر یا خوب) + نوش (عسل)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بهنام
تصویر بهنام
(پسرانه)
مشهور، نیک نام، دارای نام نیک
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بهناز
تصویر بهناز
(دخترانه)
خوش ناز و ادا، با ناز و کرشمه، مرکب از به (زیباتر، خوبتر) + ناز (کرشمه، غمزه)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بهمنیار
تصویر بهمنیار
(پسرانه)
نام شاگرد ابوعلی سینا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بهمنش
تصویر بهمنش
(پسرانه)
وهمنش، کسی که دارای راه و روش نیکویی است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بهمن دخت
تصویر بهمن دخت
(دخترانه)
دختری که در بهمن به دنطا آمده، دختر بهمن
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بهمن داد
تصویر بهمن داد
(پسرانه)
داده بهمن
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بهمن
تصویر بهمن
(پسرانه)
نیک اندیش، برف انبوه که از کوه فرو ریزد، پسر و جانشین اسفندیار، نام ماه یازدهم از سال شمسی، نام فرشته نگهبان چهارپایان سودمند، نام روز دوم از هر ماه شمسی در ایران قدیم، نام یکی از لحنهای قدیم موسیقی ایرانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بهلول
تصویر بهلول
(پسرانه)
از عاقلان دیوانه نما در زمان هارون الرشید که هارون و خلفای دیگر از او تقاضای موعظه می کردند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بهکامه
تصویر بهکامه
(دخترانه)
مرکب از به (بهتر، خوبتر) + کامه (آرزو)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بهک
تصویر بهک
(پسرانه)
نام موبد موبدان در زمان شاپور دوم پادشاه ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بهفر
تصویر بهفر
(پسرانه)
مرکب از به (بهتر، خوبتر) + فر (شکوه، جلال)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بهفام
تصویر بهفام
(پسرانه)
مرکب از به (بهتر یا خوب) + فام (رنگ)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بهشید
تصویر بهشید
(دخترانه)
مرکب از به (بهتر، خوبتر) + شید (روشنایی یا خورشید)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بهشته
تصویر بهشته
(دخترانه)
بهشت
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بهشت
تصویر بهشت
(دخترانه)
فردوس، جنت (نگارش کردی: بهههشت)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بهشاد
تصویر بهشاد
(پسرانه)
خوشحال وشاد، مرکب از به (بهتر یا خوب) + شاد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بهسودان
تصویر بهسودان
(پسرانه)
نام فرمانروای دیلمان در سده سوم یزدگردی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بهسود
تصویر بهسود
(پسرانه)
از نامهای زمان ساسانیان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بهت
تصویر بهت
گیجی
فرهنگ واژه فارسی سره