معنی به به ((بِ)) به وسیله، توسط، سوگند، قسم مانند، به خدا، به جان تو، به سویی، به طرف، برای، به خاطر، بر روی، بر به وسیله، توسط، سوگند، قَسم مانند، به خدا، به جان تو، به سویی، به طرف، برای، به خاطر، بر روی، بر تصویر به فرهنگ فارسی معین