جدول جو
جدول جو

معنی به

به
برای بیان پیوستن، رسیدن یا مماس شدن به کار می رود مثلاً به پرواز نرسیدم،
برای خطاب به کار می رود مثلاً به پدرم می گویم،
به سوی مثلاً به خارج رفت،
به بهای مثلاً به دو ریال هم نمی ارزد،
سوگند به مثلاً به خدا، به پیغمبر،
نسبت به مثلاً به ازدواج تمایلی ندارد،
بر روی مثلاً به زمین افتاد،
برای مثلاً به تماشا رفته بودیم،
همراه با مثلاً به نام خدا،
برای بیان شروع یک عمل ادامه دار به کار می رود مثلاً به راه افتاد، به حرف آمد،
بین دو واژۀ واحد برای بیان تدریج به کار می رود مثلاً قدم به قدم، قطره به قطره، کوچه به کوچه، سطربه سطر،
برای بیان موافقت و سازش به کار می رود مثلاً علف باید به دهن بزی شیرین بیاید،
در میان دو اسم برای ساختن صفت به کار می رود مثلاً دست به جیب، گوش به زنگ،
برای بیان مقایسه به کار می رود مثلاً سه به دو،
قبل از حاصل مصدر و اسم مصدر برای ساخت قید به کار می رود مثلاً به زیبایی، به ناچار،
براساس مثلاً به قول شما،
دارای مثلاً به رنگ زرد،
در مثلاً به کرمان درگذشت،
هنگام، برای مثال دهقان به سحرگاهان کز خانه بیاید / نه هیچ بیارامد و نه هیچ بپاید (منوچهری - ۱۵۴)،
به عنوان، برای مثال هیچ کس را تو استوار مدار / کار خود کن، کسی به یار مدار (سنائی۱ - ۵۴۴)
تصویری از به
تصویر به
فرهنگ فارسی عمید