جدول جو
جدول جو

معنی بنگله - جستجوی لغت در جدول جو

بنگله
((بَ گَ لِ یا لَ))
خانه نئین، خانه ییلاقی
تصویری از بنگله
تصویر بنگله
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بنگاه
تصویر بنگاه
موسسه، آژانس
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بنگره
تصویر بنگره
صدار مادر در هنگام خوابانیدن طفل خود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بنگاه
تصویر بنگاه
خانه، انبار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زنگله
تصویر زنگله
زنگوله. یا زنگله روز آفتاب خورشید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چنگله
تصویر چنگله
منقار مرغان، نونک سنان و پیکان و مانند آنها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انگله
تصویر انگله
تکمه دگمه گوی گریبان انگل عروه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سنگله
تصویر سنگله
نانی که از آرد گاورس (ارزن) پزند
فرهنگ لغت هوشیار
خوشه مطلقا (اعم از خرما انگور گندم و جو)، ریشه ابریشمی و مانند آن که بر سر دستار روپاک و غیره دوزند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منگله
تصویر منگله
منگوله، در علم زیست شناسی ترۀ دشتی، برای مثال گشت پرمنگله همه لب کشت / داد در این جهان نشان بهشت (ابوشکور - شاعران بی دیوان - ۸۴)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بنگاه
تصویر بنگاه
خانه، انبار، جای داد و ستد، سازمان، مؤسسه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سنگله
تصویر سنگله
نانی که از آرد ارزن یا گاورس بپزند، نان ارزن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بنگره
تصویر بنگره
آوازی که مادر هنگام خواباندن طفل خود می خواند، برای مثال تو خفته ای خوش ای پسر و چرخ و روز و شب / همواره می کنند به بالینت بنگره (ناصرخسرو۱ - ۴۳۰)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ژنگله
تصویر ژنگله
سم شکافته مانند سم گاو، گوسفند و آهو زنگوله،
زنگوله، زنگ کوچک کروی شکل که به پای کودکان یا گردن چهارپایان می بندند، زنگل، زنگله، زنگدان، زنگلیچه، ژنگدان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زنگله
تصویر زنگله
زنگوله، زنگ کوچک کروی شکل که به پای کودکان یا گردن چهارپایان می بندند
زنگل، زنگدان، زنگلیچه، ژنگله، ژنگدان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انگله
تصویر انگله
دکمه، منگوله، حلقه، جادکمه، انگل، انگول، انگیل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چنگله
تصویر چنگله
چنگال، پنجۀ درندگان و پرندگان، چنگک، قلاب، در موسیقی چنگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بنگلک
تصویر بنگلک
بنه، درخت پستۀ وحشی یا سقّز که از تنۀ آن سقز، از گل و برگ آن رنگ سرخ رنگرزی و از میوۀ روغنی آن ترشی درست می کنند، بوگلک، بوی گلک، چاتلانقوش
بوتۀ گل، درخت گل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شنگله
تصویر شنگله
ریشۀ پرده و دستار و جامه، خوشه، خوشۀ جو یا گندم، خوشۀ انگور، خوشۀ خرما، برای مثال درخت خرما صد خار زشت دارد و خشک / اگر دو شنگله خرمای خوب و تر دارد (ناصرخسرو - ۲۷۹)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بنگره
تصویر بنگره
((بَ گَ رِ))
لالایی، آوازی که زنان برای خواباندن طفل می خوانند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بنگاه
تصویر بنگاه
((بُ))
سرای، خانه، جای داد و ستد، سازمان، مؤسسه، انبار، مخزن، جای بند و ساز و برگ سپاه، سخن پراکنی ایستگاه فرستنده رادیویی، خیریه سازمانی که داوطلبانه به نیازمندان یاری می رساند، شادمانی موسسه ای که در جش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ژنگله
تصویر ژنگله
((ژَ گُ لَ یا لِ))
سمی که شکافدار باشد مانند سم آهو، گاو و گوسفند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سنگله
تصویر سنگله
((سَ گُ لَ))
نانی که از آرد ارزن پزند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شنگله
تصویر شنگله
((شَ گُ لَ یا لِ))
خوشه، ریشه دستار یا جامه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از منگله
تصویر منگله
((مَ گُ لِ))
تره دشتی، آویز نخی یا ابریشمی
فرهنگ فارسی معین
منزل مسکن جای باش، جایی که نقد و جنس در آنجا نهند، مقام مرکز مستقر، آبادی ده، سازمان موء سسه، انبار مخزن، صندوق، خیمه خرگاه، چند اول لشکر، اسباب وزیران و ارکان دولت. یا بار و بنگاه. چیزهای قابل حمل مانند چادر و خیمه و دیگر اسباب و لوازم سفر. بانگه آواز نعره، کشیدن آواز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بنگل
تصویر بنگل
بوته و درخت گل، ثمر بوته گل، میوه بن چتلاقوچ چاتلانقوش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بنگه
تصویر بنگه
بنگاه، خانه، انبار، جای داد و ستد، سازمان، مؤسسه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بنگه
تصویر بنگه
((بَ گَ یا گِ))
آواز، نعره، کشیدن آواز
فرهنگ فارسی معین