جدول جو
جدول جو

معنی بلبلی - جستجوی لغت در جدول جو

بلبلی
مربوط به بلبل مثلاً سوت بلبلی، بلبله، برای مثال تو ای می گسار از می زابلی / بپیمای تا سر یکی بلبلی (فردوسی۴ - ۴۰۵)
تصویری از بلبلی
تصویر بلبلی
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

جر غاتو جوشک جامی ناوچه دار با آن داروء در گلوی کودکان ریزند تنگ کجاوه آشفتگی پریشانی
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به بابل از مردم بابل. منسوب به بابل (مازندران) از مردم بابل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بابلی
تصویر بابلی
مربوط به بابل، از مردم بابل، تهیه شده در بابل مثلاً کمان بابلی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بابلی
تصویر بابلی
((بِ))
منسوب به بابل، کنایه از جادوگر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بلبله
تصویر بلبله
((بُ بُ لِ))
ظرف آب لوله دار، کوزه شراب، قهوه جوش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بابلی
تصویر بابلی
از مردم بابل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بلبله
تصویر بلبله
برانگیختن، گروهی را به هیجان آوردن و در آن ها ایجاد اندوه کردن، درهم و مخلوط شدن لسان ها، فاسد شدن آرا، سختی، اندوه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بلبله
تصویر بلبله
نوعی ظرف لوله دار شراب که هنگام ریختن می صدایی از آن خارج می شد، برای مثال شده بلبله بلبل انجمن / چو کبک دری قهقهه در دهن (نظامی۵ - ۸۹۳)
فرهنگ فارسی عمید
پارسی تازی شده بلبل هزار دستان هزار آوا هزار آوا زشاخ گل سرایان - همیشه مهر ایشان را ستایان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بلبل
تصویر بلبل
پرنده ای خوش آواز و به اندازۀ گنجشک با پشت قهوه ای و شکم خاکستری، عندلیب، هزاردستان، هزار، هزاران، هزارآوا، شباهنگ، مرغ چمن، مرغ خوش خوٰان، مرغ سحر، بوبرد، بوبردک، زندواف، زندباف، زندلاف، زندوان، شب خوٰان، صبح خوٰان، فتّال
بلبله
فرهنگ فارسی عمید
((بُ بُ))
پرنده ای کوچک از تیره توکا با سطح پشتی قهوه ای خوش رنگ و یک دست و سطح شکمی مایل به خاکستری کم رنگ که در ناحیه گلو و شکم به سفیدی می گراید. به خاطر آواز زیبایش معروف است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بلبلی گوش
تصویر بلبلی گوش
گوش پهن و بزرگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بلبلی کردن
تصویر بلبلی کردن
شیرین زبانی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آلابلبلی
تصویر آلابلبلی
جائی بلندورفیع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چشم بلبلی
تصویر چشم بلبلی
قسمی لوبیا که در خورش ریزند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عقیق چشم بلبلی
تصویر عقیق چشم بلبلی
رنوس چشم بلبلی رنوس درختی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لوبیا چشم بلبلی
تصویر لوبیا چشم بلبلی
تلک چشم بلبلی از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چشم بلبلی
تصویر چشم بلبلی
((~. بُ بُ))
قسمی لوبیا که در خورش ریزند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چشم بلبلی
تصویر چشم بلبلی
نوعی لوبیای سفید که در میان آن خال سیاهی به اندازۀ چشم بلبل است، لوبیای چشم بلبلی
فرهنگ فارسی عمید