بلبلی بلبلی مربوط به بلبل مثلاً سوت بلبلی، بُلبله، برای مِثال تو ای می گسار از می زابلی / بپیمای تا سر یکی بلبلی (فردوسی۴ - ۴۰۵) فرهنگ فارسی عمید
چلبله چلبله شتاب، اضطراب، بی قراری، شتاب زده و مضطرب، برای مِثال ای ز نور رای تو خورشید رخشان در حجاب / وای ز جود دست تو ابر بهاری چلبله (ظهیرالدین فاریابی - رشیدی - چلبه) فرهنگ فارسی عمید
بلبلی بلبلی مرد سبک در سفر بسیار اعانت کننده مردم. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). بُلبل. و رجوع به بلبل شود لغت نامه دهخدا