- بطرز
- بطریق بروش بمانند. توضیح لازم الاضافه است
معنی بطرز - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
شیشه ای دهانه تنگ واستوانه ای شکل برای نوشابه وغیره
تازی گشته پدرک
پدیدار، آشکار
هویدا پیدا آشکار پدید
نمایان، آشکار، ظاهر، هویدا، کنایه از مهم
نقش و نگاردار، گل و بوته دار، حاشیه دار
کسی که کارش نقش و نگار دادن به پارچه و جامه باشد، رفوگر
شیشۀ استوانه شکل و دهان تنگ برای نوشابه یا مایع دیگر، بطر
نگارین زیور یافته گلدوخته گلدوزی شده جامه نگار گلدوز نقش و نگار داده. یا پارچه (جامهء) مطرز. پارچه (جامهء) نقش و نگار دار، مزین زینت داده: خطبه و سکه بنام او مطرز و مزین بود. آنکه در پارچه نقش و نگار ایجاد کند آنکه جامه را بخطوط و الوان زیبا بیاراید مانند قلابدوز: ... در آن ده مطرزی اوستاد بود که درآن ده مطرزگری کردی، رفوگر
سخت شادی نمودن
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
قد و قامت، نام یکی از دو برادری که به یاری اردشیر بابکان پادشاه ساسانی برخاستند و او را به خانه خودبردند
شیوه، روش
زراعت، کشاورزی، ارتفاع نقطه از سطح
شیشۀ استوانه شکل و دهان تنگ برای نوشابه یا مایع دیگر، بطری
یکی از نقش های نامطلوب و بد در قاپ بازی
بطر آوردن: در قمار ورق بد آوردن که باعث باخت شود، بد آوردن
یکی از نقش های نامطلوب و بد در قاپ بازی
بطر آوردن: در قمار ورق بد آوردن که باعث باخت شود، بد آوردن
کار، عمل، کشت، زراعت، مالۀ بنایی، مالۀ کشاورزی
قد، قامت، بالا، بلندی، برای مثال ببودند یک هفته بر برز کوه / سر هفته گشتند یکسر ستوه (فردوسی۲ - ۳/۱۴۵۳) پشته، کوه، بزرگی، شکوه، برای مثال فروکوفتند آن بتان را به گرز / نه شان رنگ ماند و نه فرّ و نه برز (عنصری - ۳۵۶) زیبایی
در شادی و تنعم مغرور شدن و از حد درگذشتن، ناسپاسی کردن، شادی مفرط، دهشت و حیرت هنگام هجوم نعمت
شکل و صورت چیزی، هیئت، طریقه، روش، قاعده، در علوم ادبی سبک، در موسیقی گوشه ای در دستگاه های همایون و راست پنجگاه
هیئت و شکل چیزی، قاعده و روش
Manner
манера
спосіб
sposób
maneira
manera