جدول جو
جدول جو

معنی بشنجیده - جستجوی لغت در جدول جو

بشنجیده
پاشیده
تصویری از بشنجیده
تصویر بشنجیده
فرهنگ لغت هوشیار
بشنجیده
((بِ شَ دِ))
پاشیده
تصویری از بشنجیده
تصویر بشنجیده
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بشنجیدن
تصویر بشنجیدن
ریختن، پاشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بشنجنده
تصویر بشنجنده
پاشنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پشنجیده
تصویر پشنجیده
آب و شراب و خون و امثال آن که پاشیده شده باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بشنجیدن
تصویر بشنجیدن
((بِ شَ دَ))
پاشیدن، ریختن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پشنجیده
تصویر پشنجیده
پاشیده شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آهنجیده
تصویر آهنجیده
انتزاعی، منتزع، مجرد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نسنجیده
تصویر نسنجیده
محاسبه نشده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بسنجیدن
تصویر بسنجیدن
پرده کشیدن، آماده کردن، حاضر کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آهنجیده
تصویر آهنجیده
بیرون کرده
فرهنگ لغت هوشیار
سخت درهم کشیده و کوفته، چین بهم رسانیده بر چین و شکن، درشت گردیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پشنجیدن
تصویر پشنجیدن
پاشیدن آب به کسی یا چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سکنجیده
تصویر سکنجیده
مجروح، خسته، تراشیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نسنجیده
تصویر نسنجیده
نااندیشیده، نیندیشیده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ترنجیده
تصویر ترنجیده
درهم کشیده، فشرده، افسرده، برای مثال جان ترنجیده و شکسته دلم / گویی از غم همی فروگسلم (رودکی - ۵۴۶)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سکنجیده
تصویر سکنجیده
تراشیده، خراشیده، گزیده شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بسیجیده
تصویر بسیجیده
مهیا، آماده شده، سامان داده شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پشنجیدن
تصویر پشنجیدن
پشنگ زدن، پشنگ کردن، پاشیدن آب یا مایع دیگر به کسی یا چیزی، برای مثال به خنجر همه تنش انجیده اند / بر آن خاک خونش پشنجیده اند (لبیبی - شاعران بی دیوان - ۴۸۰)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آهنجیده
تصویر آهنجیده
بیرون کشیده شده، قد کشیده، برهیخته، آهازیده، آهیخته، فراهیخته، آهخته، برکشیده، آخته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نسنجیده
تصویر نسنجیده
نفهمیده، نپائیده، پرت و پلا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بسیجیده
تصویر بسیجیده
((بَ دِ))
سامان داده شده، آماده، مهیا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بشولیده
تصویر بشولیده
((بِ دِ))
بر هم زده، آشفته، پریشان، کارآزموده، دانا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پشنجیدن
تصویر پشنجیدن
((پَ شَ دَ))
بشنجیدن، آب و امثال آن پاشیدن، گل نم زدن، پشنگ زدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ترنجیده
تصویر ترنجیده
((تَ رَ دِ))
سخت درهم کشیده شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بشولیده
تصویر بشولیده
آشفته، پریشان، درهم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نسنجیده
تصویر نسنجیده
Unthinkingly
دیکشنری فارسی به انگلیسی