- بشاشت
- گشاده روئی، شادانی، اهتزار، خوبروئی وشادمانی
معنی بشاشت - جستجوی لغت در جدول جو
- بشاشت ((بَ شَ))
- خوش رویی، سرزندگی
- بشاشت
- خوشحالی، گشاده رویی، گشاده رو بودن، خوش رویی، خوش رو بودن، تبذّل، انبساط، طلاقت، تازه رویی، مباسطه، مباسطت، ابرو فراخی، روتازگی، هشاشت، بشر، تحتّم
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
زشت وبد شکل شدن
خوشرویی خندانی خوشرویی شادمانی بسیار همیشه خندانی بشاشت
مژدگانی، خبر خوش، نوید
مژده، خبر خوش، خبر مسرت آور
شاد شدن، شادمانی و گشاده رویی، گشاده رو بودن، خوش رویی، خوش رو بودن، مباسطه، تحتّم، ابرو فراخی، انبساط، روتازگی، مباسطت، تبذّل، طلاقت، بشر، بشاشت، تازه رویی
زشت و ناپسند شدن، از خوردن طعام بی مزه ناخوش شدن، بدبو شدن دهان
Annunciation
благовещение
Verkündigung
благовіщення
zwiastowanie
anunciação
annunciazione
anunciación
annonce
verkondiging
การประกาศข่าวดี
pemberitahuan
بشكلٍ متنكّرٍ
शुभ संदेश
בשורה
수태 고지
müjdeleme
tangazo la kuzaliwa
সুসংবাদ
بشارت
مرد خنده رو، همیشه خندان، گشاده روی، خوش طبع، با روح