برگماشتن. برگماریدن: گمانی مبر کاین ره مردمست برین کار نیکو خرد برگمار. ناصرخسرو. که جوهری ز عرض لامحاله خالی نیست جزین نباشد دل برگمار و ژرف گمار. ناصرخسرو. و رجوع به برگماشتن شود
برگماشتن. برگماریدن: گمانی مبر کاین ره مردمست برین کار نیکو خرد برگمار. ناصرخسرو. که جوهری ز عرض لامحاله خالی نیست جزین نباشد دل برگمار و ژرف گمار. ناصرخسرو. و رجوع به برگماشتن شود