- برونی
- بیرونی
معنی برونی - جستجوی لغت در جدول جو
- برونی
- مربوط به برون، بیرونی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
باطنی، داخلی
فرانسوی باران تند و ریز ریز بار
مقابل اندرونی
داخلی، باطنی
آفاقی
قابل بردن، حمل کردن
بی سواد عامی. توضیح در عربی بمعنی ظاهر از هر چیز و ضد (جوانی) است
خودنمائی، غرور
سرکشی توسنی سرکشی سرپیچی توسنی
خودبینی، خودنمایی، کبر، غرور
مربوط به بیرون مثلاً واکنش های بیرونی، خارجی، ظاهری، مقابل اندرونی، قسمتی در خانه که به اندرونی وصل می شد و مخصوص پذیرایی مهمانان مرد بود
خارجی، بخشی از عمارت که مخصوص پذیرایی مهمانان بوده است، بیگانه
Bronchial
Outside, Outward
Inward, Inner
бронхиальный
внешний , наружный
внутренний
bronchial
außen, äußerlich
innerlich
бронхіальний
зовнішній
внутрішній
oskrzelowy
zewnętrzny
wewnętrzny