- بروش
- سیخ فرانسوی گل سینه (جواهرات سلطنتی ایران)
معنی بروش - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گرد وغبار
خاک، گرد، غبار
برعهده
اعتراض، طغیان
مخفف بیرون، ضد درون، منظر، آشکار، خارج، ظاهر
جمع برق، درخش ها، آذرخشها
ظهور، آشکار شدگی، پیدائی
باردار ومیوه دار، مثمر
خنک، خنک کننده، جامه پرزه دار
جمع برج، دژها کوشک ها، آبام ها اختران جمع برج
سبیل، موی پشت لب مرد
موی و پشم بر کرک بر
حاجب، ابروی، ابرو
یونانی اسفند از گیاهان اسفند
درفش، افزار کفشدوزان
نمایش، نشان دادن
مووی (Movie) واژه ای است که صرفا کارکرد اقتصادی فیلم را بیان می کند. درایران اصطلاح ”بفروش“ یا اصطلاح لمپنی ”برفوش“ رایج است. این نوع فیلمها مولفه هایی شناخته شده دارند و با تغییر آدمها و محل وقوع حوادث، یکی بعد از دیگری به نمایش عمومی در می آیند.
مووی (Movie) واژه ای است که صرفا کارکرد اقتصادی فیلم را بیان می کند. درایران اصطلاح ”بفروش“ یا اصطلاح لمپنی ”برفوش“ رایج است. این نوع فیلمها مولفه هایی شناخته شده دارند و با تغییر آدمها و محل وقوع حوادث، یکی بعد از دیگری به نمایش عمومی در می آیند.
هوشیار
بزرگداشت، تجلیل، پالان نهادن، زین نهادن
پشه
بد رفتار
بانگ و فریاد بی گریه
جبرئیل، فرشته
گرویدگی، ایمان آوردن
کسی که روش بد دارد، بدرفتار