خاک، که به عربی تراب گویند. (از برهان) (از لغت فرس اسدی) : در شب هجرم که سر زد گریۀ با دود آه در بروشک از سرشکم سبزه میروید سیاه. قطب الدین، برخورداری و کامیابی. (ناظم الاطباء) : درین گفتن ز دولت یاریت باد برومندی و برخورداریت باد. نظامی. بگفتن تو دادی تنومندیم تو ده زآنچه کشتم برومندیم. نظامی
دهی از دهستان پیوه ژن بخش فریمان شهرستان مشهد. کوهستانی و معتدل است و 797 تن سکنه دارد. آب آن ازقنات و محصول آن غلات و میوه جات و شغل اهالی زراعت وراه آن مالرو است. (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 9) ، کودک ظریف و ملیح، مرد ظریف. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). - قصر بزیع، قصری ظریف، و فی الحدیث: مررت بقصر مشید بزیع. قال صاحب النهایه: البزیع، الظریف من الناس. شبه القصر به لحسنه و کماله. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
بلغور است و آن غله ای باشد که در آسیا اندازند تا خرد شود و بشکند. (برهان). و از آن طعام کرده بخورند. (آنندراج) (انجمن آرا). بلغور. (از فرهنگ اسدی). رجوع به فروشه شود