- برغندان
- جشن و نشاطی که در روزهای آخر ماه شعبان کنند بسبب نزدیک شدن ماه رمضان کلوخ اندازان، شرابی که در جشن مذکور خورند تا بتوانند در تمام ماه رمضان از نوشیدن آن پرهیز کنند
معنی برغندان - جستجوی لغت در جدول جو
- برغندان
- جشن، مهمانی و عیش و عشرتی که در روزهای آخر ماه شعبان برگزار می شده است،
برای مثال رمضان می رسد اینک دهم شعبان است / می بیارید و بنوشید که برغندان است ، شرابی که در آخر ماه شعبان می خوردند که تا اول شوال از نوشیدن آن پرهیز کنند، کلوخ انداز، کلوخ اندازان(نزاری - لغت نامه - برغندان)
- برغندان ((بَ غَ))
- جشن و مهمانی که در روزهای آخر ماه شعبان برپا کنند، شرابی که در روزهای آخر ماه شعبان می خوردند و تا اول شوال از نوشیدن آن پرهیز می کردند
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
برغندان جشنی پیش از رسیدن ماه درآن شادی کنند و می نوشند روزه که رمضان می رسد اینک دهم شعبان است - می بیاورید و بنوشید که برغندان است (نزاری کهستانی)
محصول
ترجمه
اولاد
در میان زردشتیان ایران و هندوستان از دیر باز بجای برسمهای نباتی برسمهای فلزی که از برنج و نقره ساخته میشود بکار میرود و آنها را روی برسمدان - که ظرفی است فلزی (طلا و نقره و مانند آن) - گذارند و آن را ماهروی هم گویند چه قسمت فوقانی آن دو انتهای برسم را نگاه میدارد بشکل تیغه ماه است
برآورده، تخمین
کاربن، کپیه
ظرف روغن، حقه مرهم
برنداف، تسمه، دوال، روده
برانداختن، سنجش، برآورد، تخمین
برانداز کردن: ورانداز، دید زدن، تخمین کردن، سنجیدن
برانداز کردن: ورانداز، دید زدن، تخمین کردن، سنجیدن
حالت بسته بودن درها و بستن در خانه ها یا دکان ها، برای مثال شهر رمضان گرچه مبارک شهری است / اما در وی همیشه دربندان است (واله هروی - لغتنامه - دربندان) ، محاصره
پسوند متصل به واژه به معنای برگرداننده مثلاً نوار برگردان، ترجمه مثلاً برگردان فارسی کتاب، قسمتی از لباس که به بیرون تا می شود، در موسیقی قسمت تکرار شونده در یک آواز، در موسیقی گوشه ای در دستگاه شور، کاربن
ظرف روغن، جای روغن
انکار و حاشا
ترکی پشمه پوست خام بود که ترکان بمالند
روده، تسمه
اژدها
جدا کردن از زمین، قلع وقمع کردن
کندن، چیزی را از چیز دیگر کندن و جدا کردن، از ریشه درآوردن
مار بزرگ، اژدها
تسمه، دوال، روده
بامداد و شام
بسته کننده، در حال بستن یا بسته کردن مثلاً یخ بندان