- بردابرد
- کلمه ای که بهنگام حرکت شاه یا امیر در معابر نگهبانان وی که پیشاپیش او میرفتند بلند میگفتند یعنی: دور شوید، آشوب غوغا
معنی بردابرد - جستجوی لغت در جدول جو
- بردابرد ((بَ بَ))
- آشوب، غوغا، دور شو!
- بردابرد
- هنگام عبور بزرگان از معابر توسط خادمان با صدای بلند گفته می شد، دورباش کورباش، کنایه از آوازۀ عظمت، کنایه از آشوب، غوغا، هنگامه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کلمه ای که بهنگام حرکت شاه یا امیر در معابر نگهبانان وی که پیشاپیش او میرفتند بلند میگفتند یعنی: دور شوید خ
بردابرد، هنگام عبور بزرگان از معابر توسط خادمان با صدای بلند گفته می شد، دورباش کورباش، آوازۀ عظمت، آشوب، غوغا، هنگامه
صبر، تحمل
دوروبر
یعنی هر چه میشود بشود، هر چه باید بشود میشود
بارکشی، تحمل تاب و طاقت، صبر شکیبایی
گردنده، همیشه گردنده، برای مثال شهر بگذاشت و عزم صومعه کرد / قانع از حکم چرخ گرداگرد (سنائی۱ - ۱۴۳)
دور و بر چیزی، اطراف، جوانب
صبر، تحمل، تاب وطاقت، شکیبایی
به صورت فردفرد، یک به یک، یکایک
اطراف و جوانب، پیرامون، دور تا دور
شدنی می شود، هر چه باید بشود می شود، علی الله (این ترکیب غالباً با «هرچه» استعمال می شود)
بارکشی، صبر، شکیبایی
Forbearance
терпимость
Geduld
терпіння
cierpliwość
paciência
pazienza
tolerancia
patience
geduld
ความอดทน
kesabaran
सहनशीलता