معنی فردافرد - فرهنگ فارسی عمید
معنی فردافرد
فردافرد
به صورت فردفرد، یک به یک، یکایک
تصویر فردافرد
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با فردافرد
فردالفرد
فردالفرد
این آن است که او را عددی فردبشمارد فرد بار، چون نُه که او را سه، به سه بار بشمرد و چون پانزده که پنج او را به سه بار بشمرد و سه او را به پنج بار بشمرد. (التفهیم چ همایی ص 35)
لغت نامه دهخدا
فرداًفرد
فرداًفرد
یک یک. یگان یگان. (ناظم الاطباء). یکایک. (یادداشت به خط مؤلف) : درویشان را فرداًفرد التماس کرد که از حضرت خواجه التماس نمایید. (انیس الطالبین ص 172)
لغت نامه دهخدا
بردابرد
بردابرد
کلمه ای که بهنگام حرکت شاه یا امیر در معابر نگهبانان وی که پیشاپیش او میرفتند بلند میگفتند یعنی: دور شوید، آشوب غوغا
فرهنگ لغت هوشیار
گرداگرد
گرداگرد
گردنده، همیشه گردنده، برای مِثال شهر بگذاشت و عزم صومعه کرد / قانع از حکم چرخ گرداگرد (سنائی۱ - ۱۴۳)
فرهنگ فارسی عمید
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.