- برجستن
- پریدن، جهیدن
معنی برجستن - جستجوی لغت در جدول جو
- برجستن ((بَ جَ یا ج ِ تَ))
- برجهیدن، پریدن از پایین به بالا یا به عکس، جهیدن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جستن، پریدن
جهیده، برآمده بالا آمده، شخص معروف و بزرگ، جمع برجستگان، خوب پسندیده، ممتاز عالی، چست چالاک
بستن مقید کردن، نسبت دادن انتساب کردن
برآمده، بالاآمده، بلندی پیداکرده، بزرگ و معروف
جهیدن، پریدن
Salient, Eminent, Prominent
выдающийся , видный , заметный
eminent, herausragend, auffallend
видатний , помітний
wybitny, wyraźny
杰出的 , 突出的
eminente, proeminente, saliente
eminente, prominente, saliente
eminente, prominente, destacado
éminent, proéminent, saillant
eminent, prominent, opvallend
มีชื่อเสียง , เด่น
terkemuka, menonjol, mencolok
أغلق , إغلاقٌ , يربط
प्रसिद्ध , प्रमुख
卓越した , 顕著な
저명한 , 두드러진
seçkin, önde gelen, belirgin
maarufu
উজ্জ্বল , বিশিষ্ট
ممتاز , نمایاں
جستن، طلب کردن
در حقیقت، صادقانه
امتیاز
شبه قلیایی که آنرا از جوزالقی استخراج کنند. کریستالهای آن استوانه یی شکل بیرنگ و بی مزه است و از سمهای مهلک محسوب میگردد. در طب مورد استعمال دارد