- برجاسپ (پسرانه)
- از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از سرداران تورانی
معنی برجاسپ - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گیاهی از تیره مرکبان که پایاست و دارای ساقه برافراشته و مستقیم میباشد. ارتفاع ساقه اش تا 5، 1 متر نیز میرسد و بحد وفور بحالت خودرو کنار جاده ها و اراضی غیر مزروع نقاط مختلف اروپا و ایران میروید بشینزه بشنیز
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
دارنده اسب با ارزش، از شخصیتهای شاهنامه، نام پادشاه توران و چین در زمان گشتاسپ پادشاه کیانی
آماجگاه، نشانه تیر وغیره
هدف، نشانۀ تیر، آماجگاه، برای مثال کسان مرد راه خدا بوده اند / که برجاس تیر بلا بوده اند (سعدی۱ - ۲۹۰)
سیاره
پارسی تازی شده برنجاسب بومادران ازگیاهان برنجاسپ
غافلی نادانی
برنجاسپ
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
دارنده اسب با ارزش، ارجاسپ، از شخصیتهای شاهنامه، نام پادشاه توران و چین در زمان گشتاسپ پادشاه کیانی
خواب دیدن رویا
قیام، بلند شدن
آبام شیر مرداد
کمی، کاهش
گیاهی خودرو با ساقۀ راست و سفید و برگ های بریدۀ سبز و قزمز که مصرف دارویی دارد
غافل ونادان وخواب آلوده
خواب دیدن رویا
چاه ژرف
ستاره مشتری
مستقرثابت، پایدار پایا باقی. یا برجای بودن، در محل خود بودن، ثابت بودن برقرار بودن، بجایدر جای، در حق دربارهء. توضیح لازم الاضافه است
لمس بساوش
مرد دلاور وپاک نژاد، قهرمان ودلیر
غافل، برای مثال نامه ها پیش تو همی آید / هم ز بیداردل هم از برناس (ناصرخسرو۱ - ۲۸۶) ، نادان، خواب آلوده
ژرفا سنج ژرفا یاب
سنگ یا آهنی که به ریسمان ببندند و در چاه آویزان کنند برای اندازه گیری عمق آن
سیّارۀ مشتری، در علم نجوم پنجمین و بزرگ ترین سیارۀ منظومۀ شمسی، زاوش، زوش، زاووش، قاضی فلک، ژوپیتر، هرمز، زواش، سعد السّعود، سعد اکبر، اورمزد، قاضی چرخ
ثابت، برقرار، استوار
دریا، ابر غرنده، شتر بانگ کننده