جدول جو
جدول جو

معنی مرجاس

مرجاس
سنگ یا آهنی که به ریسمان ببندند و در چاه آویزان کنند برای اندازه گیری عمق آن
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با مرجاس

مرجاس

مرجاس
سنگی که بر دلو بندند و بدان لای چاه را بشورانند و آن آب برکشند تا بدان طریق لای برآید و چاه پاک شود. یا سنگ است که می اندازند آن را در چاه تا معلوم شود به آواز آن عمق چاه، یا برای اینکه دانسته شود که درچاه آب هست یا نه. (از منتهی الارب) (از متن اللغه)
لغت نامه دهخدا

مرداس

مرداس
مرد آسمانی، نام پادشاهی پرهیزکار و بخشنده از دشت سواران و نیزه گزار و پدر ضحاک که مرد نیکی بود و بدست پسرش کشته شد
مرداس
فرهنگ نامهای ایرانی

مرجان

مرجان
گیاهی دریایی، معرب از سریانی، جانور بی مهره کوچک دریایی، بقایای قرمز رنگ رسوب یافته از همین جانور که در جواهرسازی کاربرد دارد
مرجان
فرهنگ نامهای ایرانی

برجاس

برجاس
هدف، نشانۀ تیر، آماجگاه، برای مِثال کسان مرد راه خدا بوده اند / که برجاس تیر بلا بوده اند (سعدی۱ - ۲۹۰)
برجاس
فرهنگ فارسی عمید

مرجان

مرجان
جانور بی مهرۀ دریایی که مانند گیاه به زمین چسبیده است، بقایای قرمز رنگ این جانور که در جواهرسازی به کار می رود، سَنگِ شَجَری
مرجان
فرهنگ فارسی عمید

مرداس

مرداس
سنگ کوب، سنگ چاه آزمای، غلتک زمینکوب، سر سر راس، سنگ کوب، سنگی که به ته چاه اندازند تا از آوای آن بدانند آب دارد یا نه
فرهنگ لغت هوشیار

مرجان

مرجان
نوعی گیاه دریایی که سرخرنگ و قیمتی می باشد مانند یاقوت
مرجان
فرهنگ لغت هوشیار