- برباس
- چاه ژرف
معنی برباس - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
غافل ونادان وخواب آلوده
تازی گشته بزباز گیاه رازیانه
شیر درنده
نیست ونابود، بی فایده شدن
آماجگاه، نشانه تیر وغیره
لمس بساوش
مرد دلاور وپاک نژاد، قهرمان ودلیر
غافل، برای مثال نامه ها پیش تو همی آید / هم ز بیداردل هم از برناس (ناصرخسرو۱ - ۲۸۶) ، نادان، خواب آلوده
هدف، نشانۀ تیر، آماجگاه، برای مثال کسان مرد راه خدا بوده اند / که برجاس تیر بلا بوده اند (سعدی۱ - ۲۹۰)
خراب، ویران، نیست و نابود
نوعی پارچۀ زبر که از جنس پنبه، کنایه از کفن
بالاخانه، خانه ای که بالای خانۀ دیگر ساخته می شود، اتاقی که در طبقۀ دوم یا سوم یا بالاتر ساخته شده، خانۀ تابستانی، بالاخانۀ بادگیردار
پربار، پرواره، فروار، فرواره، فراوار، فربال، بروار، برواره، غرفه
پربار، پرواره، فروار، فرواره، فراوار، فربال، بروار، برواره، غرفه
هرزه، یاوه
حرف بی ربط و بی معنی، سخن بیهوده و بی سر و ته، چرند، یاوه، ژاژ، ژاژه، چرند و پرند، دری وری، جفنگ، چرت، شرّ و ور، کلپتره، چرت و پرت، فلاده، ترّهه
حرف بی ربط و بی معنی، سخن بیهوده و بی سر و ته، چرند، یاوه، ژاژ، ژاژه، چرند و پرند، دری وری، جفنگ، چرت، شرّ و ور، کلپتره، چرت و پرت، فلاده، ترّهه
جامه سفید معروف که از پنبه ساخته می شود
بیل گونه ای که زمین را با آن زیر و رو کنند
پارچه یا جامه کهنه، رگوک، رگوه، رگوی