- برآموده (بَ دَ / دِ)
فراوان وبر روی هم انبوه شده. (شرفنامۀ وحید) :
برآموده ای دید از اندیشه دور
زسرهای سنجاب و لفج سمور.
نظامی.
، موریها. (یادداشت مؤلف از ذخیرۀ خوارزمشاهی) : از هر یک از دو گرده (کلیه) رگی رسته است و بنزدیک مثانه آمده و بدو پیوسته و بدین دو رگ آب را بمثانه فرستد و آن رگها را طبیبان برابخ گویند یعنی موریها. (ذخیرۀ خوارزمشاهی)
برآموده ای دید از اندیشه دور
زسرهای سنجاب و لفج سمور.
نظامی.
، موریها. (یادداشت مؤلف از ذخیرۀ خوارزمشاهی) : از هر یک از دو گرده (کلیه) رگی رسته است و بنزدیک مثانه آمده و بدو پیوسته و بدین دو رگ آب را بمثانه فرستد و آن رگها را طبیبان برابخ گویند یعنی موریها. (ذخیرۀ خوارزمشاهی)
