جدول جو
جدول جو

معنی بدخورش - جستجوی لغت در جدول جو

بدخورش
(بَ خوَ / رِ)
بدغذا و بدخوراک. (ناظم الاطباء) : وغل، مرد بدخورش. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بدخور
تصویر بدخور
دارویی که به واسطۀ تلخی و بدمزگی به اکراه و سختی خورده شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از برخورد
تصویر برخورد
تصادف، ملاقات، به هم رسیدن دو چیز یا دو تن هنگام رد شدن و گذشتن از جایی
برخورد کردن: همدیگر را دیدن، ملاقات کردن، تصادف کردن، کنایه از باشدت وخشونت رفتار کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بدخویی
تصویر بدخویی
زشت خویی، تندخویی، بدخلقی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بدخوراک
تصویر بدخوراک
کسی که خوراک های بد و نامطبوع بخورد، بدخورش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بدخواه
تصویر بدخواه
کسی که بدی دیگران را بخواهد، بداندیش، کینه جو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بادخورک
تصویر بادخورک
پرنده ای به اندازۀ پرستو به رنگ خاکستری و حنایی
فرهنگ فارسی عمید
(گَ)
کسی که دوا را بزحمت و اکراه خورد. (فرهنگ فارسی معین) ، کنایه از مردن. درگذشتن:
بدین بزرگی قدر و به عزّ و جاه و شرف
به سال شصت وسه شد او ازین دیار بدر.
ناصرخسرو.
- بدرگشتن، بیرون رفتن:
بتنگی دل، غم نگردد بدر
برین نیست پیکار با دادگر.
فردوسی.
رجوع به بدر آمدن و بدر کردن شود
لغت نامه دهخدا
کسی که دارو را بزحمت و اکراه خورد، دارویی که بواسطه طعم تلخ و بد مزگی با کراه خورده شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیخویش
تصویر بیخویش
بیخود بیهوش
فرهنگ لغت هوشیار
نصیب قسمت. یا آب خورش کسی از جایی کنده شدن، از آنجا کوچ کردن و رفتن وی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بد روش
تصویر بد روش
کسی که روش او بد باشد بد رفتار مقابل نیک روش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برخورد
تصویر برخورد
بهم خوردن دو چیز، تصادف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بدخواه
تصویر بدخواه
بد اندیش، کینه دار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زاخورش
تصویر زاخورش
زنی که طعام اندک خورد قتین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برخورد
تصویر برخورد
((بَ خُ))
به هم رسانیدن دو چیز، تصادم، به هم رسیدن دو کس، تصادف، ملاقات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بادخورک
تصویر بادخورک
((خُ رَ))
پرستو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آبخورش
تصویر آبخورش
((خُ رِ))
نصیب، قسمت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از برخورد
تصویر برخورد
تصادم، ضربه، تماس، تصادف
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بدخواه
تصویر بدخواه
Malicious, Meanspirited
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از برخورد
تصویر برخورد
Impingement
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بدخواه
تصویر بدخواه
złośliwy, podły
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بدخواه
تصویر بدخواه
malizioso, cattivo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بدخواه
تصویر بدخواه
malicioso, mesquinho
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از برخورد
تصویر برخورد
interferência
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بدخواه
تصویر بدخواه
恶意的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از برخورد
تصویر برخورد
影响
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از برخورد
تصویر برخورد
вплив
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از برخورد
تصویر برخورد
naruszenie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بدخواه
تصویر بدخواه
злий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بدخواه
تصویر بدخواه
bösartig, niederträchtig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از برخورد
تصویر برخورد
Beeinträchtigung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بدخواه
تصویر بدخواه
злой , злобный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از برخورد
تصویر برخورد
воздействие
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از برخورد
تصویر برخورد
interferenza
دیکشنری فارسی به ایتالیایی