- بتاوار
- آخر کار، عاقبت کار
معنی بتاوار - جستجوی لغت در جدول جو
- بتاوار
- عاقبت، انجام، آخر کار،
برای مثال من خوب مکافات شما بازگزارم / من حق شما باز گزارم به بتاوار (منوچهری - ۱۵۶)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
شغل کار عمل
شغل، کار، پیشه
باز مانده آب در ظرفی که از آن آب خورده باشند سوء ر بشخور پیش خور
سنگین خود دار متین وزین موقر باوقر مقابل بی وقار بی وقر
مستحق، لایق
میدان و خیابانی که باغچه ها و چمن ها و درختان بسیار دارد و محل گردش عموم است، بلوار
دارای قیمت، قیمتی
شریک
صنعت هنر فیاوار
مانند تاج، گوهر یا چیزی دیگر که در خور تاج باشد، گرانبها قیمتی
شایسته، قابل، خلیق، درخور
مقدار بار یک شتر شتر بار
فیاوار، شغل، کار، پیشه
قیمت دار، باارزش، گران بها
تاج مانند، هر چیز شبیه تاج
متین، بردبار، باطمانینه، موقر
خیابانی عریض با درخت کاری و گل در وسط آن
بالاخانه، خانه ای که بالای خانۀ دیگر ساخته می شود، اتاقی که در طبقۀ دوم یا سوم یا بالاتر ساخته شده، خانۀ تابستانی، بالاخانۀ بادگیردار
پربار، پرواره، فروار، فرواره، فربال، بربار، بروار، برواره، غرفه
پربار، پرواره، فروار، فرواره، فربال، بربار، بروار، برواره، غرفه
شغل کار پیشه: مهر ایشان بود فیاوارم - غمتان من بهر دو (غمشان من بمهر) بگسارم
جمع قین، بندگان، نادرست فیاوار، جمع شغل
خیابان پهنی که وسط آن درخت و گل و گیاه باشد و به دو قسمت مساوی تقسیم شود، چارباغ (واژه فرهنگستان)
شغل، کار، پیشه، برای مثال یعقوب چو تو یوسفم اندر همه احوال / زآن جز غم روی تو فیاوار ندارم (سنائی۲ - ۶۳۱)
شترمانند مانند شتر
درخور جزا و پاداش، درخور، شایسته، لایق، اندرخور، شایگان، ارزانی، بابت، خورا، خورند، سازوار، شایان، صالح، فراخور، فرزام، محقوق، مستحقّ، مناسب، باب
باقی ماندۀ آب در ظرفی که از آن آب خورده باشند، پیش خوار، پیش خور