جدول جو
جدول جو

معنی فیاوار

فیاوار
شغل، کار، پیشه، برای مثال یعقوب چو تو یوسفم اندر همه احوال / زآن جز غم روی تو فیاوار ندارم (سنائی۲ - ۶۳۱)
تصویری از فیاوار
تصویر فیاوار
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با فیاوار

فیاوار

فیاوار
شغل کار پیشه: مهر ایشان بود فیاوارم - غمتان من بهر دو (غمشان من بمهر) بگسارم
فرهنگ لغت هوشیار

فیاوار

فیاوار
فیار که صنعت و شغل و عمل و کار و هنر باشد. (برهان). فیاور. فیار. (فرهنگ فارسی معین) :
مهر ایشان بود فیاوارم
غمشان من به هر دو بگسارم.
عنصری (از اسدی)
لغت نامه دهخدا

فراوار

فراوار
بالاخانِه، خانه ای که بالای خانۀ دیگر ساخته می شود، اتاقی که در طبقۀ دوم یا سوم یا بالاتر ساخته شده، خانۀ تابستانی، بالاخانۀ بادگیردار
پَربار، پَروارِه، فَروار، فَروارِه، فَربال، بَربار، بَروار، بَروارِه، غُرفِه
فراوار
فرهنگ فارسی عمید