- بانو
- آغا، خانم
معنی بانو - جستجوی لغت در جدول جو
- بانو
- خانم، بی بی، بانوان
- بانو (دخترانه)
- خانم، ملکه، لقب آناهیتا الهه نگهبان آب، عنوانی احترام آمیز برای زنان، به صورت پسوند همراه با بعضی نامها می آید و نام جدید میسازد، مانند ماه بانو، گل بانو، تپه کوچک (نگارش کردی: بانوو)
- بانو
- عنوانی محترمانه برای زنان، خانم، خاتون، بی بی
بانوی بانوان: بانوی بزرگ، ملکه
بانوی مشرق: کنایه از خورشید
- بانو
- خانم
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دارا، توانگر، نیکوحال
جای خواب که آن را از پارچۀ کلفت یا تیماج می دوزند و از دو طرف آن ریسمان می گذرانند و دو سر ریسمان را به دیوار یا جای دیگر می بندند، ننی، نانو، ننو
حصار
وقتی تیرانداز روی زانوهای خود بنشیند و هدف را مورد اصابت قرار دهد می گویند (بزانو) است، فرمانی است که از طرف مافوق بتیر انداز داده میشود تا وضع بزانو را بخود بگیرد
صیحه، صوت، آوا، فریاد
بنگاه صرافی دولتی یا شخصی که اشخاص پولهای خود رابامانت میگذارند فرانسوی بانک بایگ بنگاهی اقتصادی ملی یا دولتی که مردم پولهای خود را در آن بامانت سپارند و در موقع لزوم با صدور چک از پول خود برداشت کنند و همچنین در مقابل تضمین اعتباری پیدا کنند و بهنگام ضرورت وام گیرند، نوعی از بازی ورق، پولی که در بازی بانک در میان نهند
فرانسوی نه تار از سازها
پارچه ای لطیف وتمیز که با آن زخم را میبندند، لفافه، نوار
فرانسوی نه تار از سازها
آزخ ازخ زگیل
چلپاسه
رعد، غرش
بازو، چوبدستی کلفت که شبانان و شتر بانان بر دست گیرند چوبدست ضخیم
بر پا کننده ساختمان، بنا کننده، سازنده، موسس و پایه گذار
موی زهار
فرانسوی کنار موز
قسمتی از دست است که از دوش تا آرنج را شامل است
حصار، دیوار
پدربابا، بزرگ قلندران و درویشان. بمعنی بابا که در اوایل اسما برای شفقت یا مجرد تلقیب افزایند و گویند (بابا فلان) : (و بدانک پدر شیخ ما ابو سعید ابوالخیر گفتندی) (اسرارالتوحید)
مفصل بین راه و ساق پا را زانو گویند
باره، دیوار قلعه، حصار
تندر، رعد، برای مثال چون به بانگ آید از هوا بخنو / می خور و بانگ رود و چنگ شنو (رودکی - ۵۴۶) ، هر چیز غرنده
گاهواره، گهواره، بانوج، آوازی که مادر هنگام گهواره جنباندن و خواباندن فرزند می خواند
بنا کننده، سازنده، بنیان گذار، مؤسس