نام یکی از سرداران اسکندر که هنگام فتح فینیقیه، شهر می لت (ملطیه) را تصرف کرد و بر ایدارنس سردار داریوش پیروز شد، (از ایران باستان پیرنیا ج 2 ص 1346) و رجوع به بالاکروس شود
نام یکی از سرداران اسکندر که هنگام فتح فینیقیه، شهر می لت (ملطیه) را تصرف کرد و بر ایدارنس سردار داریوش پیروز شد، (از ایران باستان پیرنیا ج 2 ص 1346) و رجوع به بالاکروس شود
نگه داشتن بدن در حالات مختلف در روی دست با حفظ تعادل خود، بررسی تعادل توزیع وزن چرخ خودرو به کمک دستگاه های مخصوص و تنظیم آن به کمک وزنه های سربی، دستگاهی که به این منظور مورد استفاده قرار می گیرد
نگه داشتن بدن در حالات مختلف در روی دست با حفظ تعادل خود، بررسی تعادل توزیع وزن چرخ خودرو به کمک دستگاه های مخصوص و تنظیم آن به کمک وزنه های سربی، دستگاهی که به این منظور مورد استفاده قرار می گیرد
شاه تیر سقف، تیر چوبی بزرگ و دراز و ستبری که در سقف به کار رفته، شاه تیر، پالار، پالاری، بالاگر، حمّال، سرانداز، افرسب، فرسپ، داربام، برای مثال به چشمت اندر بالار ننگری تو به روز / به شب به چشم کسان اندرون ببینی کاه (رودکی - ۵۱۰)
شاه تیر سقف، تیر چوبی بزرگ و دراز و ستبری که در سقف به کار رفته، شاه تیر، پالار، پالاری، بالاگَر، حَمّال، سَراَنداز، اِفرَسب، فَرَسپ، داربام، برای مِثال به چشمت اندر بالار ننگری تو به روز / به شب به چشم کسان اندرون ببینی کاه (رودکی - ۵۱۰)
پسر نیکانور، از سرداران اسکندر هنگام حملۀ به ایران. این شخص در زمان حملۀ اسکندر حاکم پی سیدیه بود و مردم شهر او را بقتل رساندند. رجوع به ایران باستان پیرنیا ج 3 ص 1983 شود، نمودن بالا. نشان دادن قامت. ظاهرکردن و نمایاندن شخص خود: گیرداجلش (اجلت) دست که بالا بنمای. (؟)
پسر نیکانور، از سرداران اسکندر هنگام حملۀ به ایران. این شخص در زمان حملۀ اسکندر حاکم پی سیدیه بود و مردم شهر او را بقتل رساندند. رجوع به ایران باستان پیرنیا ج 3 ص 1983 شود، نمودن بالا. نشان دادن قامت. ظاهرکردن و نمایاندن شخص خود: گیرداجلش (اجلت) دست که بالا بنمای. (؟)
شاه تیر را گویند و آن چوب بزرگ است که هر دو سر آن بر بالای دیوار عمارت باشد و سر چوبهای دیگر را بر بالای آن گذارند، (برهان قاطع)، آن دار باشد که بدو خانه ها پوشند، فرسب باشد، (فرهنگ اسدی)، تیر سقف که فرسب و فلوزه هم گویند، (فرهنگ شعوری ج 1 ص 161)، شه تیر، (فرهنگ جهانگیری)، شاه تیر بزرگ و آنرا باکر و بالال نیز گفته اند، (از آنندراج) (انجمن آرای ناصری)، فرسب که بدان بام خانه پوشند، (شرفنامۀ منیری)، حمال، فرسبی است یعنی چوبی است که بام خانه را بدو پوشند و بعضی آنرا فلوزه گویند، (فرهنگ اوبهی)، شاه تیر و حمال عمارت، (ناظم الاطباء) : به چشمت اندر بالار ننگری تو بروز به شب بچشم کسان اندرون ببینی کاه، رودکی (از فرهنگ اسدی)، نتوانم این دلیری من کردن زیرا که خم بگیرد بالارم، ابوالعباس (از اسدی)، نهاد از کمین سرکه سالار بود عمودش ز پولاد بالار بود، اسدی، ... کون تو ندارم خیز و بالا راست کن ... کون خویش خواهی چنگ دربالار زن، سوزنی، عارضه، چوب بالای در که در بر آن گردد و کرانه و پشتیبان در و بالار، (منتهی الارب)
شاه تیر را گویند و آن چوب بزرگ است که هر دو سر آن بر بالای دیوار عمارت باشد و سر چوبهای دیگر را بر بالای آن گذارند، (برهان قاطع)، آن دار باشد که بدو خانه ها پوشند، فرسب باشد، (فرهنگ اسدی)، تیر سقف که فرسب و فلوزه هم گویند، (فرهنگ شعوری ج 1 ص 161)، شه تیر، (فرهنگ جهانگیری)، شاه تیر بزرگ و آنرا باکر و بالال نیز گفته اند، (از آنندراج) (انجمن آرای ناصری)، فرسب که بدان بام خانه پوشند، (شرفنامۀ منیری)، حمال، فرسبی است یعنی چوبی است که بام خانه را بدو پوشند و بعضی آنرا فلوزه گویند، (فرهنگ اوبهی)، شاه تیر و حمال عمارت، (ناظم الاطباء) : به چشمت اندر بالار ننگری تو بروز به شب بچشم کسان اندرون ببینی کاه، رودکی (از فرهنگ اسدی)، نتوانم این دلیری من کردن زیرا که خم بگیرد بالارم، ابوالعباس (از اسدی)، نهاد از کمین سرکه سالار بود عمودش ز پولاد بالار بود، اسدی، ... کون تو ندارم خیز و بالا راست کن ... کون خویش خواهی چنگ دربالار زن، سوزنی، عارضه، چوب بالای در که در بر آن گردد و کرانه و پشتیبان در و بالار، (منتهی الارب)
کوزۀ آب را گویند. (انجمن آرای ناصری). کوزۀ پر از آب باشد که باتوته و بابوته نیز گویند. (فرهنگ جهانگیری) (ناظم الاطباء) (آنندراج). کوزۀ پرآب. (برهان قاطع). ظرف پر از آب. (از فرهنگ شعوری ج 1 ص 161)
کوزۀ آب را گویند. (انجمن آرای ناصری). کوزۀ پر از آب باشد که باتوته و بابوته نیز گویند. (فرهنگ جهانگیری) (ناظم الاطباء) (آنندراج). کوزۀ پرآب. (برهان قاطع). ظرف پر از آب. (از فرهنگ شعوری ج 1 ص 161)
صاحب قامت بلند. (یادداشت مؤلف). آخته قامت. دارای بالا: چگونه هول حیوانی چو بالاور ژیان پیلی کجا پیل ژیان زو تا جهان باشد جهان باشد. فرخی (دیوان چ دبیرسیاقی ص 32)
صاحب قامت بلند. (یادداشت مؤلف). آخته قامت. دارای بالا: چگونه هول حیوانی چو بالاور ژیان پیلی کجا پیل ژیان زو تا جهان باشد جهان باشد. فرخی (دیوان چ دبیرسیاقی ص 32)
برتر یا دورتراز آن جانب که سر قرار دارد (در قبر). مقابل پائین پا: او را بالاسر فلان دفن کردم، نامی است که بنواحی علیای رود خانه هراز و لار داده شده و آن به چهار بلوک تقسیم میشود: امیری یا پایین لاریجان، بالالاریجان، به رستاق و دیلارستاق. (از ترجمه مازندران و استرآباد رابینو ص 66) ، از دهات لاریجان است. (همان کتاب ص 154)
برتر یا دورتراز آن جانب که سر قرار دارد (در قبر). مقابل پائین پا: او را بالاسر فلان دفن کردم، نامی است که بنواحی علیای رود خانه هراز و لار داده شده و آن به چهار بلوک تقسیم میشود: امیری یا پایین لاریجان، بالالاریجان، به رستاق و دیلارستاق. (از ترجمه مازندران و استرآباد رابینو ص 66) ، از دهات لاریجان است. (همان کتاب ص 154)
تیر ستبر که در پوشش خانه ها بکار برند چوب بزرگ و ضخیم که دو سر آنرا بر بالای دو دیوار ساختمان گذارند و سر تیره های سقف را روی آن قرار دهند حمال سرانداز شاه تیر بالا گر، ستون
تیر ستبر که در پوشش خانه ها بکار برند چوب بزرگ و ضخیم که دو سر آنرا بر بالای دو دیوار ساختمان گذارند و سر تیره های سقف را روی آن قرار دهند حمال سرانداز شاه تیر بالا گر، ستون
فرانسوی تراز، ترازو، ترازباری زبانزد ورزشی، تراز باری زبانزد ساختمانی نگاهداشتن بدن در حالات مختلف در روی دست با حفظ تعادل، تعادل و توازن بین عناصر و عوامل یک اثر هنری، موازنه دارایی و بدهی تعادل میان وام و اعتبار. سنجیدن عملیات خرید و فروش ظرف یکسال، بیلان عملیات تجاری
فرانسوی تراز، ترازو، ترازباری زبانزد ورزشی، تراز باری زبانزد ساختمانی نگاهداشتن بدن در حالات مختلف در روی دست با حفظ تعادل، تعادل و توازن بین عناصر و عوامل یک اثر هنری، موازنه دارایی و بدهی تعادل میان وام و اعتبار. سنجیدن عملیات خرید و فروش ظرف یکسال، بیلان عملیات تجاری