جدول جو
جدول جو

معنی باشته - جستجوی لغت در جدول جو

باشته
دختری که بخاطر عشق از منزل فرار کند، ناتوانی
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بهشته
تصویر بهشته
(دخترانه)
بهشت
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از برشته
تصویر برشته
بریان شده، تف داده شده، هر چیز خوراکی که بدون آب روی آتش بریان شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از باخته
تصویر باخته
شکست خورده در قمار، مغلوب در بازی، از دست داده شده، ازدست رفته، پسوند متصل به واژه به معنای بازنده مثلاً پاک باخته، مال باخته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کاشته
تصویر کاشته
درختی که بر زمین نشانده شده، تخمی که زیر خاک کرده شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از داشته
تصویر داشته
آنچه در تصرف کسی بوده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بافته
تصویر بافته
به هم پیچیده و تابیده شده، چیزی که از تار و پود تشکیل شده، پارچه، فرش و مانند آن ها
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از داشته
تصویر داشته
آنچه که در تصرف شخص در آمده، نگاهداشته محفوظ، فرسوده ضایع شده
فرهنگ لغت هوشیار
بریان شده، تف داده بو داده، پخته، هر خوردنی که آنرا بدون آب روی آتش تف داده باشند
فرهنگ لغت هوشیار
شکست خورده در بازی مغلوب در بازی، مغلوب در جنگ، آنچه در قمار ببازند باخت. یا پاک باخته. کسی که همه دار و ندار خود را باخته و دارایی خود را از دست داده باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاشته
تصویر کاشته
زراعت شده فلاحت شده مزروع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بافته
تصویر بافته
تابیده شده بهم پیچیده شده منسوج، پارچه، فرش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باخته
تصویر باخته
((تِ))
مغلوب در بازی، شکست خورده در جنگ، آن چه در قمار ببازند، پاک، کسی که همه دار و ندار خود را باخته و دارایی خود را از دست داده باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بافته
تصویر بافته
((تِ))
تابیده شده، پارچه، فرش، نبودن به پای کسی شایسته آن کس نبودن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از برشته
تصویر برشته
((بِ رِ تِ))
بریان شده، تف داده، بو داده، پخته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از داشته
تصویر داشته
((تِ))
آن چه که در تصرف شخص درآمده، نگاه داشته، محفوظ، دارایی، کهنه، فرسوده، ضایع شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کاشته
تصویر کاشته
((تِ))
زراعت شده، نشانده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از برشته
تصویر برشته
Roasted
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از برشته
تصویر برشته
rôti
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از برشته
تصویر برشته
geröstet
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از برشته
تصویر برشته
смажений
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از برشته
تصویر برشته
pieczony
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از برشته
تصویر برشته
烤的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از برشته
تصویر برشته
assado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از برشته
تصویر برشته
arrostito
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از برشته
تصویر برشته
asado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از برشته
تصویر برشته
жареный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از برشته
تصویر برشته
geroosterd
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از برشته
تصویر برشته
ย่าง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از برشته
تصویر برشته
dipanggang
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از برشته
تصویر برشته
भुना हुआ
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از برشته
تصویر برشته
צלוי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از برشته
تصویر برشته
焼けた
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از برشته
تصویر برشته
구운
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از برشته
تصویر برشته
kavrulmuş
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی